یک فنجان چای
کتاب یک فنجان چای اثر کاترین منسفیلد با ترجمه نرگس انتخابی توسط انتشارات ماهی در 192 صفحه به چاپ رسیده است.
کتلین مَنسفیلد مری نویسنده داستان کوتاه نوگرای اهل نیوزیلند بود. تخلص او کاترین منسفیلد بود. همانند بسیاری دیگر از نویسندگان بزرگ داستان کوتاه (چخوف، موپاسان و پو) کاترین منسفیلد در جوانی مرد. او پس از یک دوره زندگی فوق العاده نامتعارف در سال 1923 از بیماری سل درگذشت. آوازهی نویسندگی او در گرو چهل و دو داستان کوتاه و یک مجموعهی نقد و یک دسته نامهی افشاگر و یک سفرنامهی زیباست.
منسفیلد با نام اصلی کتلین بیچم دختر یک بانکدار توانگر نیوزیلندی بود. در پانزده سالگی به انگلستان رفت و دیگر، جز یک بار در سال بعد، هرگز به میهنش بازنگشت. بااینهمه، شماری از بهترین داستانهای او در نیوزیلند کودکیش رخ میدهند. در بزرگسالی، همیشه یک بیگانه، یک خارجی بود. در اروپا گشت، در انگلستان و آلمان و ایتالیا زیست، در فرانسه مرد، و در حاشیهی گروههایی مانند بلومزبری یا درویشانی که واپسین روزهای عمرش را در فونتنبلو با آنان گذراند زندگی کرد. دوستانش کولیها و هنرمندان بودند. شخصیت گودران در زنان عاشق لارنس و بیاتریس گیلری در ضد و نقیض آلدوس هاکسلی ظاهر ملهم از او هستند. او و ویرجینیا وولف دوستان خوبی نبودند. (وولف پس از خواندن یکی از داستانهای منسفیلد گفت: کار او تمام است!) بهترین رابطهی او در بزرگسالی با جان میدلتون بری بود که در سال 1918 با او پیمان زناشویی بست، پس از مرگ او مری نامهها و یادداشتهایش را تدوین کرد و در ترویج اسطورهی کاترین منسفیلد به عنوان هنرمند محکوم به فنایی که همیشه کامل زندگی کرد بسیار کوشید.
قسمتی از متن کتاب:
حاضرشدن کار مزخرفی بود. بعد از شام، فرا ( ۱) برِشِنماخِر چهار تا از پنج بچه اش را برد خواباند، ولی اجازه داد رزا پیشش بماند و دگمه های یونیفرم هِر ( ۲) برشنماخر را برق بیندازد. بعد با اتوی داغ افتاد به جان بهترین پیراهن هِر برشنماخر، پوتین هایش را واکس زد و یکی دو تا کوک هم به کراوات ساتن مشکی اش زد.
گفت: « رزا، پیراهن من را بیاور و جلو اجاق آویزان کن تا چروک هایش باز شود. راستی حواست باشد، باید مواظب بچه ها باشی و از هشت و نیم هم دیرتر نخوابی. دست به چراغ هم نزن؛ خودت می دانی اگر دست بزنی چه می شود. »
رزا که نُه سالش بود و احساس می کرد آن قدری بزرگ شده که از پس هزار تا چراغ هم بربیاید، گفت: « باشد، مامان. اما اجازه بدهید بیدار بمانم. پسره ممکن است بیدار شود و شیر بخواهد. »
فرا گفت: « هشت و نیم! به پدر هم می گویم خودش بهت بگوید. »
رزا گوشه های لبش را کشید پایین.
« اما... اما... »
« پدر آمد. برو توی اتاق خواب و آن دستمال ابریشمی آبی من را بیاور. وقتی من نیستم، می توانی شال سیاهم را بیندازی. برو دیگر! »
رزا شال را از روی شانه های مادرش کشید و با احتیاط دور خودش پیچید و دو گوشه اش را پشتش گره زد. پیش خودش فکر کرد حتی اگر قرار باشد ساعت هشت و نیم هم به تختخواب برود، شال را باز نمی کند. این تصمیم حسابی آرام اش کرد.
هِر برشنماخر کیسه ی خالی نامه ها را پشت در آویزان کرد و پوتین هایش را محکم به زمین کوبید تا برفشان را بریزد. بعد فریاد زد: « پس لباس های من کو؟ یعنی هیچ چیز هنوز آماده نیست؟ همه رفته اند عروسی. رد که می شدم، صدای موسیقی می آمد. داری چه کار می کنی؟ هنوز لباس نپوشیده ای؟ این جوری نمی رسیم. »
شما می توانید با خرید کتاب یک فنجان چای از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
یک فنجان چای
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 192 |
سال چاپ: | 1402 |
قطع: | رقعی |
مترجم: | نرگس انتخابی |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | رمان خارجی |
ناشر: | ماهی |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | کاترین منسفیلد |