در ستایش مرگ

در ستایش مرگ

کتاب در ستایش مرگ اثر ژوزه ساراماگو با ترجمه شهریار وقفی پور توسط انتشارات مروارید در 252 صفحه به چاپ رسیده است.

ژوزه ساراماگو، نویسنده ی پرتغالی، برنده ی جایزه-ی نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ میلادی است.ساراماگو در دهکده ای کوچک در شمال لیسبون در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد، او دو سال بعد به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرار معاش نیمه تمام گذاشت و به شغل های مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. اگرچه اولین رمان او به نام کشور گناه در ۱۹۴۷ به چاپ رسید ولی ناکامی او برای کسب رضایت ناشر برای چاپ کتاب دومش موجب شد رمان نویسی را کنار بگذارد، تا این که با انتشار کتاب بالتازار و بلموندا در سال ۱۹۸۲ و ترجمه ی آن به انگلیسی در ۱۹۸۸ شهرت به سراغ او آمد.ساراماگو گاه در دل داستان های خود از جملات طعنه آمیزی استفاده می کند که ذهن خواننده را از حوادث تخیلی و غالبا تاریخی داستان خود به واقعیت های جامعه ی امروز معطوف می کند.

نویسنده در این اثر این سوال را مطرح می کند که چه اتفاقی خواهد افتاد اگر فرشته ی مرگ تصمیم بگیرد که دیگر، مرگی در کار نباشد؟ در اولین روز سال جدید، هیچ کس جانش را از دست نمی دهد و این موضوع، بهت و حیرت سیاست مداران، رهبران دینی، متصدیان کفن و دفن و دکترها را برمی انگیزد. از سوی دیگر، در میان توده ی اجتماع، ابتدا جشن و سروری به پا می شود و مردم در خیابان ها به رقص و پایکوبی می پردازند. آن ها به هدف بزرگ انسان ها در تمام اعصار، یعنی زندگی جاودانه دست یافته اند. سپس عواقب این اتفاق، روی واقعی خود را نشان می دهد: خانواده ها مجبور می شوند که از افراد بسیار سالخورده و دائما در حال احتضار مراقبت کنند، سیاست های بیمه ی عمر بی معنی شده و مراکز برگزارکننده ی مراسم تدفین، فقط تدارکات کفن و دفن حیوانات خانگی از قبیل سگ، گربه، همستر و طوطی را انجام می دهند. مرگ در خانه ی سردش به همراه داس خود نشسته و مشغول بررسی این آزمایش است: اگر دیگر هیچ کس نمیرد، چه می شود؟ اگر مرگ تبدیل به انسان شود و عشق را تجربه کند، چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟

قسمتی از تن کتاب:

... هیچ اتفاقی نیفتاد. وضع ملکه مادر نه بهتر شد، نه رو به وخامت گذاشت. ملکه مادر بین مرگ و زندگی معلق مانده بود و تن نحیفش درست لبه زندگی تکان تکان می خورد و هر لحظه ممکن بود به آن سمت دیگر برود، لیکن با طنابی باریک به این سمت محکم شده بود، طنابی که از روی هوسی نامعلوم، مرگ نگهش داشته بود، چرا که جز مرگ چه کس دیگری می توانست طناب را نگه دارد. آن روز هم گذشت و آن روز، چنان که اول قصه هم گفتیم، هیچ کس نمرد.

شما می توانید با خرید کتاب در ستایش مرگ از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.

تلفن:                                                                                      66403535-021