جاده ای به ناکجا
کتاب جاده ای به ناکجا اثر دیو ایگرز با ترجمه ایمان مختار توسط انتشارات خوب در 139 صفحه به چاپ رسیده است.
دیو اگرز، زاده ی 12 مارس 1970، نویسنده و ویراستار آمریکایی است. اگرز در بوستون به دنیا آمد و پس از سپری کردن تحصیلات اولیه، برای تحصیل در رشته ی روزنامه نگاری به دانشگاه ایلینوی رفت؛ اما مرگ والدینش او را از ادامه ی تحصیل در این رشته بازداشت. اگرز در ابتدا طراحی های گرافیکی روزنامه ای محلی را انجام می داد و پس از گذشت چند سال، امتیاز روزنامه ای محلی به نام کاپس را از آن خود کرد و آن را به یک مجله ی طنز تغییر داد. او به تدریج وارد عرصه ی نویسندگی شد و در این حوزه، به موفقیت های قابل ملاحظه ای دست یافت.دیو اگرز به همراه همسر و دو فرزندش در سان فرانسیسکو زندگی می کند
خلاصه داستان:
دو کارگر بی نام و نشان جاده سازی برای پروژه دوازده روزه وارد ناکجاآبادی می شوند. خواننده از گذشته این مردان و این سرزمین هیچ نمی داند و صرفا با حوادثی مواجه می شود که دو قهرمان اصلی می بایست از سر بگذرانند. بخشی از کتاب: در نور نقره ای صبحگاه، با کرختی از خواب بلند شد. روی تشکی پلاستیکی در کانتینر حمل باری دراز کشیده بود که کاربری اش را عوض کرده بودند. بالای سرش، پنکه کوچکی هوای تقریبا گرم آن جا را به جریان انداخت. خودش را با دستمال مرطوب یک بار مصرف شست و یونیفرمی پوشید که لباس سیاه سرهمی از جنش الیاف مصنوعی بود. زیر نور خورشید که به سرعت بالا می آمد، محوطه شن پوش هتل را به سوی اتاق همکارش پیمود و...
قسمتی از متن کتاب:
چهار این نوع آدمها را میشناخت؛ آدمی که هرچیزی و بیش از آن وجود خودش، اسباب سرگرمی میشد. موهایش را طوری بلند کرده بود که جلوی دیدش را میگرفت و مجبور بود روزی صد بار آن را از جلوی چشمهایش عقب بزند. احمقانه بود. برای مردی چنین خوشگذران، این کار نوعی ماجراجویی بود و تفریح.
اما چهار نمیخواست زیاد در آن شهر بماند. هوای شرجی آنجا، حتی هنگامی که با ماشین از فرودگاه به شهر میآمد، مصیبت بود. میدانست وقتی از چنین گرمایی در عذاب است، مدام دچار جمود خلسهای۱ میشود و از کوره در میرود؛ اما کولر آر.اس.۸۰ روشن بود و مأموریت هم ساده. قرار بود جادهای دوبانده و دویستوسی کیلومتری را آسفالت و خطکشی کنند تا جنوب روستانشین کشور به پایتخت، در شمال شهرنشین متصل شود. مسیر باز بود، جاده هموار و کوبیدهشده؛ اما فصل بارندگی به زودی از راه میرسید و اگر جاده آسفالت نمیشد، همهٔ زحماتشان به سرعت بر باد میرفت. چهار، نقشهها را بررسی کرده و جاده را در تصویرهای ماهوارهای دیده بود. پیش از آن، هیچگاه روی جادهای اینچنین مستقیم کار نکرده بود. این جاده از میان بوتهزار، صحرا، جنگل و روستاها رد میشد. در تمام مسیر، تپه، کوه یا شهری وجود نداشت و تقریباً هیچ مانعی سر راه نبود.
شما می توانید با خرید کتاب جاده ای به ناکجا از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
جاده ای به ناکجا
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 139 |
سال چاپ: | 1399 |
قطع: | رقعی |
مترجم: | ایمان مختار |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | داستان کوتاه خارجی |
ناشر: | خوب |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | دیو ایگرز |