او و او

او و او

کتاب او و او اثر مارک لوی با ترجمه راحله فاضلی توسط انتشارات کوله پشتی در 288 صفحه به چاپ رسیده است.

مارک لوی (Marc Levy) نویسنده قرن بیستم میلادی اهل فرانسه است. او از سال 2000 میلادی به نگارش رمان روی آورده است و کتاب‌های او از همان ابتدا در صدر پرفروش ترین‌ها در فرانسه جای گرفته‌اند. رمان‌های او به بیش از 42 زبان ترجمه شده‌اند و از برخی از آن‌ها فیلم نیز تهیه شده‌است. از ویژگی‌های بارز لوی این است که خیال، امر شگفت انگیز و واقعیت را به گونه‌ای بی بدیل با یکدیگر پیوند می زند و سرانجام، در پایان داستان، حتی شگفت انگیزترین رویدادها نیز توجیهی بر اساس دنیای واقعی پیدا می‌کنند. در این راستا می‌توان به رمان‌هایی چون و اگر می شد از نو بنا کرد چه و سفر عجیب آقای دالدری اشاره کرد.

این کتاب برای تمامی علاقه‌مندان به ادبیات داستانی تجربه‌ای جذاب و خوندنی خواهد بود.

کتاب حاضر رمان عاشقانه و خواندنی او و او، داستان زنی به نام میا را روایت می‌کند که از زندگی خود خسته شده است. او بازیگر مشهوری است و همسرش ستاره‌ی بزرگ سینما به شمار می‌آید. با وجود این‌که میا به ظاهر خوشبخت است و همه چیز دارد اما در حقیقت چنین نیست. او دیگر از همسر عیاش و خوشگذران خود خسته شده و تصمیم دارد همه چیز را پشت سر بگذارد و زندگی جدیدی را آغاز کند.

شخصیت اصلی داستان بالاخره تصمیم خود را عملی می‌کند و به پاریس می‌آید. میا در همین شهر با مردی آمریکایی به نام پل آشنا می‌شود که او هم برای ساختن زندگی جدید به پاریس آمده است. مارک لوی با قلم توانمند خود شخصیت‌های اصلی داستان را برایتان تحلیل می‌کند. شهر پاریس میا و پل را به هم نزدیک می‌کند، اما هر دوی آن‌ها شک‌ها و تردیدهایی نسبت به این رابطه و احساس خود دارند.

قسمتی از متن کتاب:

آن‌ها به پل تبریک گفتند، پل که نمی‌توانست هیچ حرکتی بکند صبر کرد تا آن‌ها خارج شوند و بعد کلید زیرزمین را فشار داد. به کافه‌ای رفت که هر روز صبحانه‌اش را آن‌جا می‌خورد. پیشخدمت از او خواست نسخه‌ای از رمان را که خریده بود برایش امضاء کند. وقتی پل داخل کتاب می‌نوشت دستش می‌لرزید. یادداشت را نوشت و برگشت به خانه‌ و شروع کرد به خواندن رمانش. هر صفحه‌ای را که ورق می‌زد کمی بیشتر در صندلی‌اش فرومی‌رفت و آرزو می‌کرد محو شود تا مجبور نباشد هیچ‌وقت بیرون برود. او در آن کتاب، بخشی از خودش را نقل کرده بود، کودکی‌اش، رؤیاهایش، امیدها و شکست‌هایش. بدون آنکه حواسش باشد و فکرش را بکند که روزی غریبه‌ها آن را می‌خوانند. غریبه‌هایی که باهم در رفت‌وآمد بودند و با آن‌ها کار می‌کرد، وحشتناک‌تر بودند. پل که سادگی و صدای بلندش، حجب بیمارگونه‌اش را پنهان می‌کرد، چشم‌هایش را کاملاً باز و دست‌هایش را آویزان کرده بود و فقط یک آرزو داشت و آن اینکه جسمش هم مانند شخصیتش نامرئی شود.

به فکرش رسید تمام نسخه‌ها را قبل از پخش بخرد. به‌طرف تلفن دوید، اما قبل از آنکه بتواند دربارۀ این تصمیم با ناشرش حرف بزند، ناشرش به‌خاطر مقاله‌ای که همان روز در سان‌فرانسیسکو کرونیکل چاپ شده بود به او تبریک گفت. طبیعتاً کمی از بدی‌های کتاب گفته شده بود، اما روی‌هم‌رفته باعث شهرت آن می‌شد.

شما می توانید با خرید کتاب او و او از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.

تلفن:                                                                                      66403535-021