آخرین روز یک محکوم
کتاب آخرین روز یک محکوم اثر ویکتور هوگو با ترجمه بنفشه فریس آبادی توسط انتشارات چشمه در 163 صفحه به چاپ رسیده است.
آخرین روز یک محکوم عنوانی است که برای دو متن در قالب داستان و یک خطابهی مفصل دربارهی اعدام و اعدامی انتخاب شده است؛ دو داستانی که سعی دارند خواننده را بیهیچ واسطهای به محکوم و از آن مهمتر به اعدام متصل کنند
راوی داستان مردی است که کمی بعد از اعدام خواهد شد. ما هیچ چیز درباره ی آن مرد نمی دانیم. نه می دانیم نامش چیست و نه حتی می دانیم چه جرمی مرتکب شده است.
قسمتی از متن داستان:
هوا بهراستی خوب بود. از یک پلکان مارپیچ بالا رفتیم. از دالانی گذشتیم. و بعد یک دالان دیگر، و بعد دالان سوم. سپس درِ کوتاه و کوچکی باز شد. هوایی گرم و آمیخته با هیاهو، به صورتم خورد؛ نفس جمعیت نشسته در سالن دادگاه بود. وارد شدم. بهمحض ورود به سالن صدای همهمهی مردم و صدای جنبش سلاحها به هم درآمیخت. نیمکتها با سروصدای زیاد جابهجا شدند. دیوارَکها گشوده شدند و هنگامی که از مسیر طولانی میان دو گروه جمعیت که توسط سربازها احاطه شده بودند، میگذشتم، احساس میکردم ریسمانی که آن سرهای کج و آن چهرهها با دهانهای باز را به حرکت درمیآورد به من گره خورده است. در آن هنگام متوجه شدم که دستبندی به دستم نیست اما به یاد نمیآوردم کجا و کِی آن را باز کردهاند. سپس سکوتی سنگین سالن را فراگرفت. به جایگاهم رسیده بودم. جنجالی که در سر داشتم، در آن زمان که هیاهوی مردم آرام گرفت، پایان یافت. ناگهان آنچه که تا آن زمان به طور مبهم پیشبینی کرده بودم، بهروشنی بر من آشکار شد؛ آن لحظهی حیاتی و قاطع فرارسیده بود و من برای شنیدن رأی دادگاه آنجا بودم. نمیدانم چهطور میتوان این حس را توضیح داد اما فهمیدن این موضوع که به چه منظوری آنجا هستم، حتی ذرهای در من ایجاد وحشت نکرد. پنجرهها باز بودند؛ هوا و سروصدای شهر، آزادانه از بیرون به درون دادگاه راه مییافت و تالار محاکمه طوری روشن بود که انگار در آن جشن عروسی بر پاست. پرتوهای شادیبخش خورشید، اینجا و آنجا بر چارچوب نورانی پنجرهها، خطوطی درخشان رسم کرده بودند؛ بر کفپوش تالار، دراز و کشیده و روی میزها عریض و پهن میشدند، در زوایای دیوارها میشکستند و هر پرتویی که از لوزیهای درخشان پنجرهها به درون راه مییافت، منشور بزرگی از غبار طلاییرنگ را در هوا میشکافت. قضاتِ نشسته در انتهای سالن خشنود به نظر میرسیدند. خوشحالیشان احتمالاً به دلیل آن بود که کمی پیش کار خود را به پایان رسانده بودند...
شما می توانید با خرید کتاب آخرین روز یک محکوم از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
آخرین روز یک محکوم
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 163 |
سال چاپ: | 1402 |
قطع: | رقعی |
مترجم: | بنفشه فریس آبادی |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | رمان خارجی |
ناشر: | چشمه |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | ویکتور هوگو |