شکری پسر یعقوب

وضعیت موجودی موجود
0 رای
تعداد صفحه: 208
سال چاپ: 1400
قطع: رقعی
مناسب برای: بزرگسالان
موضوع: داستان کوتاه
ناشر: برج
نوع جلد: شومیز
نویسنده: سیامک ایثاری
قیمت قبلی: 60,000 تومان
قیمت: 54,000 تومان

شکری پسر یعقوب

کتاب شکری پسر یعقوب اثر سیامک ایثاری توسط انتشارات برج در 208 صفحه به چاپ رسیده است.

سیامک ایثاری نویسنده‏ متولد سال 1350 است

اگر از خواندن داستان‌های ایرانی و رمان‌هایی که به موضوع جنگ می‌پردازند لذت می‌برید، خواندن کتاب شکری، پسر یعقوب را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

خلاصه داستان:

شکری، پسر یعقوب، داستانی است که از جنگ می‌گوید. جنگی ویرانگر که تمام زیبایی‌ها را از بین می‌برد و چیزی باقی نمی‌گذارد. شکری، در بحبوحه و گیر و دار جنگ به زادگاهش، دزفول بازگشته است اما چیزی که شاهد آن است، انهدام و ویرانی و نابودی این شهر است. شهر زیبا  وسرسبزی که خاطرات زیبای او و میراث باستانی بسیاری را در دل خود جای داده است.

شکری از آرمان‌های چریکی خسته شده است. خوب می‌داند که قرار نیست از لوله تفنگ، آزادی بیرون بیاید اما نمی‌تواند گذشته‌اش را رها کند و شاید هم گذشته است که او را رها نمی‌کند. باز، شکری، پسر یعقوب در بطن حادثه‌ها قرار می‌گیرد و باز ماجراهایی سخت برایش رخ می‌دهد.

قسمتی از متن کتاب:

از دبهٔ گلاب شیشه‌ای پر کرد و گذاشت روی پیشخان و پرسید: «نعناع و کاسنی هم بریزم؟»

شاطرموسی سری تکان داد و عینکش را برداشت و با کف دست چشم‌هایش را مالاند و گفت: «مش ملا یه فکری هم سی خوابیدنم بکن. جوری که پلکامو بذارم سر هم، باز نشه دیگه

مش‌یعقوب گل‌گاوزبان دم‌کشیده ریخت تو فنجان‌ها و تعارف کرد. موسی فنجانی برداشت و چشم‌هایش را بست و فوت کرد بهش. نگاهی به ساعت بالای رف انداخت. دم ظهر بازار خلوت بود. عشایرِ دوروبر شهر، دو ماه پیش رفته بودند ییلاق و اهالی شهر هم جنگ‌زده و ویلان بودند در جاهای دیگر؛ اصفهان، شیراز، بوشهر، کاشان، لرستان. شکری یاد مادرش افتاد که همراه خواهر و دامادشان رفته بود خراسان.

سیدمحمد فنجان دم‌کرده را برداشت و هورت کشید. شاطرموسی گفت: «دو روز پیش همین مجال دیدمش

گل گاوزبان پرید تو گلوی سیدمحمد و فنجان را گذاشت روی پیشخان. شاطر ادامه داد: «دو روز پیش وسط تخت‌سلطون، کنار رودخونه، ستاری سر صُفه نشسته بود و پاهاشو گذاشته بود تو آب

سیدمحمد سرفه‌کنان گفت: «اون چهار سال پیش مرده عمو، چهار سال، هفت تا کفن پوسونده تا الان دیگه...»

شاطر عینکش را انداخت تو کیسهٔ نعناع‌خشک بغل‌دستش.

- می‌بینی مش‌یعقوب؟ این جغله هم حرفمو قبول نداره. داماد خودم، چه برسه به غریبه...

سیدمحمد برگشت و بیرون را نگاه کرد. صدای تق‌تق پتک از راستهٔ آهنگرها بلند بود. پیرزنی دولا دم دکان ایستاد. دلدل ازنو نگاه ساعت کرد و غری زد و ختمی ریخت تو پاکت و گذاشتش سر کفه. پیرزن شروع کرد به فحش‌دادن و نفرین‌فرستادن. دشنام مثل ریگ از دهانش درمی‌آمد، فحش‌های دست‌اولی که بعضی‌هایشان را شکری نشنیده بود. دلدل اسکناس مچاله‌ای از دخل درآورد و همراه پاکت ختمی‌ها گذاشت تو دست پیرزن.

شما می توانید با خرید کتاب شکری پسر یعقوب از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.

تلفن:                                                                                      66403535-021

شکری پسر یعقوب

ویژگی ها
تعداد صفحه: 208
سال چاپ: 1400
قطع: رقعی
مناسب برای: بزرگسالان
موضوع: داستان کوتاه
ناشر: برج
نوع جلد: شومیز
نویسنده: سیامک ایثاری

نظرات کاربران درباره شکری پسر یعقوب

نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد شکری پسر یعقوب نظر می دهد.

ارسال نظر درباره شکری پسر یعقوب

لطفا توجه داشته باشید که ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
طراحی و اجرا: فروشگاه ساز سبدخرید