گریخته (هفت روایت در باب مرگ)
کتاب گریخته (هفت روایت در باب مرگ) اثر گروه ادبیات گمانه زن توسط انتشارات تندیس در 108 صفحه به چاپ رسیده است.
گروه ادبیات گمانهزن نام گروهی است که از گردهمآیی دستهای از پژوهشگران، نویسندگان، مترجمان و هواداران ادبیات گمانهزن (علمیتخیلی، فانتزی، وحشت، جنایی) پدید آمدهاست و در واقع نامی کلی برای بدنهٔ ادارهکنندهٔ وبسایت آکادمی فانتزی و مجلهٔ شگفتزار، جایزه هنر و ادبیات گمانهزن، دانشنامه هنر و ادبیات گمانهزن و وبسایت داستانهای مصور است. این گروه در حال حاضر در تلاش برای ثبت ماهیت حقوقی به صورت «سازمان مردمنهاد» است. فعالیتهای گروه در قالب خوشههای مجزا و هر یک با مدیریت مستقل صورت میپذیرد. برخی از فعالیتها مانند نشستهای حضوری هفتگی، علیرغم مدیریت مستقل، بر روی وب سایت آکادمی فانتزی پوشش داده میشوند. گروه زیر نظر هیئت سیاستگذاری با مدیریت سردبیر گروه ادبی اداره میشود. این گروه با نامهای مختلف از سال ۱۳۸۳ تا به امروز فعال بودهاست. «گروه ادبیات گمانهزن» در اردیبهشت ۱۳۸۳ خورشیدی به صورت وبگاه هواداری افتتاح شد.
کتاب حاضر شامل هفت داستان کوتاه و خیال انگیز در خصوص مرگ، آمیخته با ترس و خوف و توهم است. خدمت و خیانت هیولاساز دمشقی عنوان اولین داستان این مجموعه، قصه ی عجیب و غریبی است که شالجوم هیولاساز دمشقی آن را روایت میکند: درشکه چی ای با قیافه ای مخوف و ریش های بسیار بلند در یک شب زمستانی در بصره به دنبال دخترکی پنهان شده لای پیچ شالگردن و لباسی گشاد می رود که از آدمیزاد ها بیزار است و اگر آنها را ببیند یک لقمه ی چپشان می کند….!
قسمتی از متن کتاب:
این جوری است که وقتی دلم هوس می کند، می روم و این شالجوم را حسابی فشارش می دهم. باید خوب بتوانی فشارش بدهی، بعدش... داستان و افسانه های نهانش از دهانش می زند بیرون. اگر خوب فشارش بدهی و بدانی کجایش را فشار بدهی، داستان های عجیب تر و شاید بشود گفت بهتری از تویش بیرون می زند. البته متوجهم که این نقل قدری عجیب و غریب است، اما این حقیقت محض است. شاهد می خواهید، این هم شاهدش. آخرین بار که تو مشتم گرفته بودمش و انگشت شستم را زیر نافش فشار دادم، چنین حکایت غریبی برایم گفت؛ حکایت درشکه ای در بصره؛ درشکه ای که اسب هایی نداشت:
« تو هرگز قصه آن درشکه چی را شنیده ای؟ آن که در بصره می راند؟ فقط در شب ها؟ درشکه چی را نیمه شب به بعد اگر وامانده بودی توی خیابان های اطراف شط، وقتی پشه های درازپا کلافه و تشنه از سر و کولت بالا می رفتند و شرجی هوا بوی ماهی های شورگوشت را تا ته حلقت چاشنی می کرد، آن وقت زیر نور چراغ برق که معلوم نبود کی می خواهد بسوزد و تمام، تلق و تلق صدای سم های درشکه می آمد.
شما می توانید با خرید کتاب گریخته (هفت روایت در باب مرگ) از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
گریخته (هفت روایت در باب مرگ)
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 108 |
سال چاپ: | 1400 |
قطع: | پالتوئی |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | داستان کوتاه |
ناشر: | تندیس |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | گروه ادبیات گمانه زن |