من مهتاب صبوری
کتاب من مهتاب صبوری اثر قباد آذر آیین توسط انتشارات روزنه در 146 صفحه به چاپ رسیده است.
آذرآیین داستاننویس و منتقد ادبی در سال ۱۳۲۷ در مسجدسلیمان به دنیا آمده است. اولین اثرش با نام «باران» در سال ۱۳۴۵ در نشریه ادبی بازار در رشت منتشر شد. خودش میگوید این داستان نقطه عطفی در دنیای نویسندگی او بوده است. آذرآیین در سالهای بعد داستانهای کوتاهی برای نوجوانان نوشت؛ از جمله در سال ۱۳۵۷ «پسری آن سوی پل» را نوشت. «راه که بیفتیم، ترسمان میریزد» نیز در سال ۱۳۶۰ به چاپ رسید. او پس از این کتاب، چند سالی تنها با نشریات ادبی در ارتباط بود تا این که اولین مجموعه داستانش را با نام «حضور» در سال ۱۳۷۹ منتشر کرد. «شراره بلند» دومین مجموعه داستان آذرآیین بود که در سال ۱۳۸۰ منتشر شد. داستان «ظهر تابستان» از این مجموعه در جایزه گلشیری برگزیده شد. مجموعه «هجوم آفتاب» نیز از جمله آثار بهچاپرسیده آذرآیین است که یکی از هشت نامزد دریافت جایزه ادبی جلال آل احمد در سال ۱۳۸۸ بود و موفق شد جایزه کتاب فصل را از آن مولف خود کند.
داستان این کتاب را زنی به نام «مهتاب» روایت میکند که پس از فوت همسرش، با امانت گرفتن اتومبیل همسایه برای امرار معاش خود و سه فرزند به مسافرکشی مشغول شده است و این فعالیت در کنار مسئولیت ادارۀ خانواده برای او مشکلاتی را پدید میآورد.
قسمتی ازمتن کتاب:
من، مهتاب صبوری، بیوه ی جوان مرگ محمود صبوری، باید دستم را می گرفتم به زانوی خودم و از جام پا می شدم. باید خودم بچه هام را ضبط وربط می کردم. مستمری محمود فقط زورش می رسید به اجاره خانه. مگر همه اش چند سال کار کرده بود؟ از خیر دیه اش هم گذشتیم. گفتند روزِ قتل و ماه حرام ماشین زیرش کرده، اگر پاپی بشوید، پول وپله ای دست تان را می گیرد. گفتم نع! واگذارش می کنم به خداش. گفتم آن بی انصاف اگر یک جو غیرت و مردانگی داشت، بعد از آن که آن دسته گل را به آب داد، پایش را نمی گذاشت رو گاز و دِ برو که رفتی. انگارنه انگار که یک جوان داشته وسط خیابان مثل مرغ سرکنده تو خون خودش می غلتیده. از این ها گذشته، همینم مانده بود که خون پدر بچه هام را بکنم قاتق نان شان!
دیروقت است. باید راه بیفتم طرف خانه. دلواپس بچه ها هستم. نباید خیلی تنهاشان بگذارم. درست است که عادت کرده اند و خانم رمضانی هم مادرانه هواشان را دارد اما هیچ کس برای بچه ی کسی مادر نمی شود. تو فکر آقای رمضانی هم هستم. آخر بهش قول داده ام « جنازه » اش را زیاد ندوانم! این اسمی است که خودش رو پیکان پنجاه وپنجش گذاشته. آقای رمضانی بازنشسته ی دادگستری است. حالا عریضه نویسی می کند.
شما می توانید با خرید کتاب من مهتاب صبوری از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
من مهتاب صبوری
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 146 |
سال چاپ: | 1400 |
قطع: | رقعی |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | رمان ایرانی |
ناشر: | روزنه |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | قباد آذر آیین |