شهری بر لبه آسمان
کتاب شهری بر لبه آسمان اثر الیف شافاک با ترجمه رضا اسکندری آذر توسط انتشارات نون در 464 صفحه به چاپ رسیده است.
الیف شافاک در سال 1971 در استراسبورگ فرانسه متولد شد. او پرمخاطبترین رماننویس زن ترکیه و برنده جوایز معتبر ادبی است که آثارش تاکنون به پنجاه زبان مختلف ترجمه شده است. همچنیناو توسط نشریه پولیتیکو در سال 2017 به عنوان یکی از دوازده نفری که دنیا را به جای بهتری تبدیل میکنندانتخاب شد.
شافاک دوران نوجوانیاش را در مادرید اسپانیا گذراند و پس از آن به ترکیه بازگشت. او در طول زندگیاش در شهرها و ایالتهای مختلفی از جمله آنکارا، کلن، بوستون، میشیگان و آریزونا زندگی کرده است. شافاک به شهر استانبول ارادت خاصی دارد و بارها این شهر را محور اصلی داستانهای خود قرار داده است؛ بنابراین احساس چند فرهنگی و جهانبینی در زندگی شخصی و کارهای او به چشم میخورد.
شافاک دانشمند علومی سیاسی و دانشگاهی نیز هست. او دارای مدرک روابط بینالملل کارشناسی ارشد مطالعات جنسیت و زنان و دکترای علوم سیاسی و فلسفه سیاسی است. همچنین، شافاک در دانشگاههای مختلف ترکیه، انگلیس و ایالاتمتحده از جمله کالج سنت انز و دانشگاه آکسفورد به تدریس پرداخته است.
اثر حاضر یک رمان موفق و تاثیر گذار است که ما را به دل داستانهای جذاب عشق، دسیسه و رمز و رازهای تاریخی وارد میکند.
خلاصه داستان:
نوجوان 12 سالهای به نام جهان که اهل روستایی در هندوستان است با یک کشتی به عثمانی سفر میکند و بهعنوان رام کننده فیل به دربار سلطان سلیمان پا میگذارد. زمانی که جهان با سینان، معمار بزرگ دربار عثمانی ملاقات میکند، او را تحت تاثیر قرار میدهد و به عنوان یکی از چهار شاگرد معمار سینان انتخاب میشود. دراینبین، جهان به «مهری ماه» دختر سلطان سلیمان دل میبندد و با وجود آنکه به دلیل روستایی بودن ممکن است هرگز نتواند به وصال با مهری ماه برسد، بارها با او دیدار میکند و علاقهاش را نشان میدهد. از سوی دیگر، جهان به فیلی به نام چوتا نیز علاقه و وابستگی زیادی دارد.
جهان به سرعت توجه معمار سینان را به خود جلب میکند و در ساخت بزرگترین بناهای آن دوران همچون مساجد سلیمیه و سلیمانیه او را همراهی میکند؛ اما کاخ عثمانی درگیر فتنههای پی در پی است و ممکن است دوستان به دشمن تبدیل شوند یا گاهی دشمنان برای نجات یکدیگر متحد شوند.
قسمتی از متن کتاب:
یک ببر مازندران با چشمان کهربایی و خز طلایی. حین آنکه مانده بود حیران که چه چیزی ـ یا چه کسی ـ آرامش حیوان را بر هم زده، قلبش یک ضربان جا انداخت. در آن ساعت دیروقت، همه باید در خواب ناز میبودند ـ انسانها، حیوانها، جنها. در شهر هفتتپه، غیر از نگهبانهای شبگرد که سر کشیک بودند، فقط دو گروه ممکن بود بیدار باشند: آنهایی که در حال دعا بودند و آنهایی که در حال گناه بودند. « جهان » هم بیدار بود و در حال کار. استادش اغلب اوقات میگفت: « کار برای امثال ما، مثل دعا کردن می مونه. این روش ماست برای برقراری ارتباط با خداوند. » جهان جوانتر که بود، یکبار از او پرسیده بود: « پس خدا چطور به ما جواب می ده؟ » « خب معلومه. با دادن کار بیشتر به ما. » جهان با خودش فکر کرد اگر قرار باشد این حرف را باور داشته باشد، پس حتماً رابطه خیلی نزدیکی با قادر مطلق برقرار کرده، چون دو برابر دیگران تلاش میکرد تا عوضِ یکی، دو پیشه را با هم به انجام برساند. او هم فیلبان بود و هم نقشهکش. اگرچه دو پیشه را دنبال میکرد، فقط یک استاد داشت که تحسینش میکرد، تکریمش میکرد و در خفا، آرزو داشت از او بهتر شود. استادش سینان بود، استاد معمار دربار. سینان صدها کارآموز، هزاران کارگر و بیشتر از این تعداد، هوادار و سرسپرده داشت. با تمام اینها، فقط چهار شاگرد داشت. جهان این افتخار را داشت که جزء آنها باشد. هم مفتخر بود و هم از درون، گیج و سرگشته. استادْ جهان را ـ یک خدمتکار ساده، یک فیلبان از طبقه پست ـ انتخاب کرده بود، در حالی که در مکتبخانه قصر، تعداد زیادی کارآموز مستعد داشت. دانستن این موضوع، عوض آنکه عزتنفسش را افزایش دهد، وجودش را از ترس پر میکرد.
شما می توانید با خرید کتاب شهری بر لبه آسمان از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
شهری بر لبه آسمان
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 464 |
سال چاپ: | 1403 |
قطع: | رقعی |
مترجم: | رضا اسکندری آذر |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | رمان خارجی |
ناشر: | نون |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | الیف شافاک |