بابا قندی

بابا قندی

کتاب بابا قندی اثر منیژه شیخ جوادی توسط انتشارات کتابسرا در 344 صفحه به چاپ رسیده است.

کتاب حاضر روایتگر داستان دختری معصوم و پاک است که به خاطر سادگی و ناآگاهی پای در راهی اشتباه می گذارد و سرنوشت خودش را با ترسی عمیق گره می زند. او خود داستان زندگی اش را روایت می کند اما سال ها بعد که به زنی بالغ مبدل شده و با مردی که عاشقانه دوستش دارد زندگی مشترکی تشکیل داده است. منوچهر فرناز را به روایت زندگی اش تشویق می کند تا او را از کابوس های همیشگی اش نجات دهد، کابوس هایی که با بهانه و بی بهانه پای در خانه دلش می گذارند.

فرناز دختری دوازده ساله است که در عالم نوجوانی خود به این می اندیشد که اگر کسی مثل عمو منصور را در کنار خود داشته باشد می تواند به خیلی از آرزوهایی که پدر و مادرش به دلیل وضع مالی نه چندان خوبشان قادر به برآورده کردن آن نیستند دست یابد. منصور مردی است هم سن و سال پدرش و صمیمی ترین و ثروتمندترین دوست اوست؛ کسی که وجودش و رفتارهایی که دارد فرناز را هوایی می کند.

قسمتی از متن کتاب:

هیچ وقت در مه راه رفته اید؟ یادآوری خاطره آن روز نیز مرا به دنیایی مه آلود می کشاند. هیچ چیز روشن و شفاف نیست. تصاویری مبهم از پی هم می گذرند و مرا به دنبال خود می کشانند. اما صدای فریادهای دردناک گلناز خانم را هنوز هم به وضوح می شنوم.

من در میان مامان و خاله هما نشسته ام. در اتاق باز می شود و زنی بر سر زنان و ناله کنان وارد اتاق می شود… . به نظرم مادر گلرخ است، و یا شاید شبیه اوست. کلماتی نامفهوم به زبان می آورد. همه از جا کنده می شوند و با وحشت به او چشم می دوزند. خاله هما از حال می رود و سرش روی شانه من افتد. مامان از اتاق بیرون می دود.

و بعد، بهرام خان و همایون وارد می شوند، هر دو سراسیمه و رنگ پریده اند. زن ها چادرهایشان را بر سر کشیده اند، چادرهای وال سفید با گل های درشت. پچ پچ می کنند. چند لحظه بعد، مردی لاغر اندام هم وارد می شود. به نظرم پدر عروس است.

شما می توانید با خرید کتاب بابا قندی از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.

تلفن:                                                                                      66403535-021