عشق و بانوی ناتمام
کتاب عشق و بانوی ناتمام اثر امیرحسین چهل تن توسط انتشارات نگاه در 198 صفحه به چاپ رسیده است.
امیر حسین چهل تن روزنامهنگار و نویسندهی ایرانیِ متولد سال 35 است. او چندین بار کاندید دریافت جوایز ادبی مختلف مانند جایزهی هوشنگ گلشیری و کتاب سال جمهوری اسلامی شده است. او در بیست و چهارمین دورهی جایزهی کتاب سال برای کتاب «سپیده دم ایرانی» نامزد این جایزه شد. این نویسنده در اعتراض به سیاستهای وزارت ارشاد از نامزدی این جایزه انصراف داد. چهل تن طی نامهای رسما اعلام کرد که «تا زمانی که حتی یک کتاب برای دریافت مجوز معطل یا از حق انتشار محروم مانده باشد، خود را اخلاقاً مجاز به شرکت در این رقابت نمیدانم و لذا از سر لطف مرا از این نامزدی معاف بدارید».
چهل تن نویسندهای است که توانسته مرزهای جغرافیایی را بشکند و در خارج از اییران هم به چهرهای سرشناس تبدیل شود. او در سال 89 به دعوت دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، چند ماه به عنوان نویسندهی مهمان در لسآنجلس اقامت داشت. در سال 2019 هم با دعوت رسمی دولت آلمان، چهل تن به آلمان رفت و با رییس جمهور این کشور، «فرانک والتر اشتاینمایر»، دیدار کرد.
این رمان در پنج فصل نوشته شده است.
در فصل اول با داستان زندگی زنی مسن و سالخورده به نام «ملک» همراه میشویم. ملک در کودکی پدر و مادرش را از دست داده و از همان زمان با عمویش زندگی میکند. هنگامی که ملک فقط ده ساله است، عمویش او را به نامزدی با پسرش «فرخ» درمیآورد. فرخ همان فردای روز نامزدی به لندن میرود تا دو ماهه برگردد، اما بازگشتش ده پانزده سال طول میکشد و ملک تمام این سالها در خانه به انتظار فرخ مینشیند. این داستان را قرار است یک نویسندهی جوان بنویسد و حالا ملک منتظر آمدن این نویسنده است.
فصل دوم داستان را از زبان نویسنده میخوانیم. حالا او باید حرفهای ملک را کنار هم بگذارد و به یک داستان منسجم برسد، اما ملک او را متهم میکند که داستان زندگیاش را تحریف کرده است.
در فصل سوم داستان ملک و فرخ را از دید نویسنده میخوانیم. این بخش از کتاب میخواهیم که چطور زن چطور پرشور همسرش را دوست دارد و مرد کاری جز تحقیر و توهین او ندارد. مرد او را متهم به ابتذال و بیبند و باری میکند. اینجاست که زن میشورد و در یک مهمانی با حضور دوستان مرد، رفتارهای مبتذل و بیشرمانهای از خود نشان میدهد.
فصل چهارم را از زبان نویسندهی دوم میخوانیم. نویسندهی اول داستان را نیمه کاره گذاشته و حالا آن را به یک نویسندهی دیگر سپرده است. این نویسندهی جدید چیزی از داستان زندگی ملک نمیداند و حتی نمیداند چطور باید از او بخواهد داستانش را تعریف کند.
در بخش پنجم کتاب نویسندهی جدید نمیتواند آدرس و نام و نشانی از ملک پیدا کند. او هیچ وقت این زن را نمیبیند و داستانش را نمیشنود، اما از آنجا که روزنامهنگاری حرفهای است، سعی میکند با شمِّ ژورنالیستیاش، نقاط تاریک و مبهم زندگی ملک را از میان داستانی که پیش از این تعریف کرده، پیدا کند و پایانی بر این داستان بنویسد.
قسمتی از متن کتاب:
کی بود روزی که از پلهها بالا دوید، روی ایوان خودش را به حشمت رساند و گفت: یعنی از آن خانه هیچی باقی نمانده است؟ لااقل دو سه شیشه عکس. میخواهم بدانم آنها چه شکلی بودهاند.
دوباره با پنجهها شالِ روی شانه را نوازش کرد، گفت، پس چی؟ پیش از آن که به یاد بیاورم باید فراموش کرده باشم... و آن چیزها... آن چیزهایی که با یادآوریاش میتوان شاد شد؟
عموجان تلختر از همیشه به شنهای راه نگاه میکرد. گفته بود: بیا ملک، بیا عموجان. بیا همهیِ کس و کارَت منم.
آهی کشید. نگاهش روی چیزها دوید. آن گوشه از سبد رختهای شسته بخار بلند میشد. بوی خوشی در هوا موج میزد. جهانبانو رختها را تکهتکه در باد میتکاند و روی بند میانداخت. گفت چه جانی دارد ماشااللّه؛ توی این سنّ وسال
شما می توانید با خرید کتاب عشق و بانوی ناتمام از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
عشق و بانوی ناتمام
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 198 |
قطع: | رقعی |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | رمان ایرانی |
ناشر: | نگاه |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | امیرحسین چهل تن |