آخرین دختر
کتاب آخرین دختر اثر نادیا مراد با ترجمه سمیرا چوپانی توسط انتشارات کوله پشتی در 376 صفحه به چاپ رسیده است.
نادیا مراد، دختری از اقلیت ایزدی کوردی، اهل روستای کوجو در سنجار واقع در استان موصل است. داعش بعد از اشغال روستای کوجو، بسیاری از اهالی و مادر و ۶ برادر نادیا را به قتل رساند. نادیا سپس ربوده شد و در مدت اسارتش مورد انواع شکنجه و آزارها از جمله تجاوز جنسی قرار گرفت. او توانست بعد از مدتی از چنگ داعش فرار کرده و خودش را به مکانی امن برساند. نادیا سپس به آلمان منتقل شد و تحت معالجه قرار گرفت. او در اروپا در مصاحبه های تلویزیونی و ملاقات های دیپلماتیک بسیاری از جمله در شورای امنیت سازمان ملل شرکت کرد. نادیا در سال ۲۰۱۸ و به دلیل مبارزاتش علیه خشونت جنسی و استفاه از آن در جنگ ها به عنوان سلاح، به همراه دنیس موکویگی، برنده ی جایزه ی نوبل صلح شد.
کتاب حاضر اولین بار در سال 2017 انتشار یافت. در پانزدهم آگوست سال 2014، زندگی نادیای بیست و یک ساله برای همیشه تغییر کرد. نیروهای داعش، مردم روستای محل زندگی نادیا را به خاک و خون کشیدند: مردان اعدام شدند و زنان را به عنوان برده های جنسی به اسارت گرفتند. شش برادر نادیا و اندکی بعد، مادرش نیز کشته شدند و اجسادشان، در گورهایی دسته جمعی انداخته شد. نادیا به موصل آورده شد و به همراه هزاران دختر ایزدی، در تجارت برده فروشی داعش قرار گرفت. نادیا و سایر دختران، در این جهنم روی زمین، هر روز مورد تجاوز و ضرب و شتم قرار می گرفتند. نادیا درنهایت موفق شد که از دست اسیرکنندگان خود بگریزد و به خانه ی خانواده ای مسلمان پناه آورد. فرزند ارشد این خانواده، جان خود را به خطر انداخت تا نادیا را به شکلی مخفیانه به جایی امن برساند.
قسمتی از متن کتاب:
وقتی داشت پیاده میشد یک لحظه تلو تلو خورد. یکی از شبه نظامیان بر سرش فریاد کشید و گفت: «راه بیفت.» سپس او را به سمت باغ کشید و به او و سایر زنان مسنتر که نمیتوانستند سریع راه بروند خندید. مادرم از درهای ورودی وارد شد و گیج و مبهوت به سمت ما راه افتاد. بدون اینکه یک کلمه حرف بزند، نشست و سرش را روی دامن من گذاشت؛ مادرم هرگز درمقابل مردان دراز نمیکشید.
یکی از شبه نظامیان با چکش به در بستۀ مؤسسه زد و آن را به زور باز کرد؛ سپس به ما دستور داد به داخل برویم. او گفت: «اول روسریهاتون رو دربیارید و بگذارید کنار در.»
هر کاری گفت انجام دادیم. با سرهای برهنه، شبه نظامیان به ما با دقت بیشتری نگاه میکردند؛ سپس ما را به داخل فرستادند. زمانیکه زنان با کامیونهای پر به در ورودی مؤسسه رسیدند کپۀ روسریها بزرگتر شد-روسریهایی رنگارنگ از جنس یک پارچۀ سنتی شل بافت سفید که بیشتر زنان جوان ایزدی میپسندیدند.
کودکان به دامن مادران خود چسبیده بودند و چشمهای زنان جوان به خاطر از دست دادن همسرانشان از گریه قرمز شده بود. هنگامی که خورشید تقریباً غروب کرد و کامیونها توقف کردند، یک شبه نظامی که خودش موهای بلندش را تقریباً با یک روسری سفید پوشانده بود، با سر لولۀ تفنگش به کپۀ روسریها سقلمه زد و خندید. به ما گفت: «همین روسریها رو به خودتون دویست و پنجاه دینار میفروشم.» او میدانست که پول ناچیزی، حدود بیست سنت آمریکایی، است و اینکه ما اصلاً پولی نداریم.
شما می توانید با خرید کتاب آخرین دختر از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
آخرین دختر
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 376 |
سال چاپ: | 1402 |
قطع: | رقعی |
مترجم: | سمیرا چوپانی |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | خاطرات و زندگینامه |
ناشر: | کوله پشتی |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | نادیا مراد |