دانسته هایت را به کار بگیر

دانسته هایت را به کار بگیر

دانسته‌هایت را به کار بگیر ” فکر می‌کنم، می‌بینم زمان زیادی طی شد و می‌توان گفت برای خودش گذشته‌ای داشت. سال‌ها پیش یکی از دوستان عزیزم از من پرسید بزرگ‌ترین ناامیدی من در دوران کاری‌ام چه بوده است؟ این پرسشِ ژرف و فکورانه، انگیزه برخی تفکرات درونی من را برانگیخت. آن هنگام بود که فهمیدم آنچه بیش از همه مرا ناراحت می‌کند این است که کار من تأثیر مطلق، جامع و همیشگی ندارد. باوجودی که کتاب‌هایم توسط افراد زیادی خوانده می‌شوند، اما بسیاری از مردم مفاهیمش را دنبال نمی‌کنند و در کارهای روزمره به‌طور مداوم و مستمر به کار نمی‌برند. نگرانی من از این بود که ظاهراً برخی مدیران به‌جای آنکه تمرینات رهبری را واقعاً پیاده کنند، به صحتِ آن‌ها کفایت می‌کنند. دوستم می‌گفت: «شاید جهت حرکت نادرست است. تو تلاش می‌کنی رفتارهای مردم را از بیرون عوض کنی.»

آنگاه او ادامه داد که خودم هم در همین مسیر پیش می‌رفتم تا زمانی که دریافتم  تغییرات ماندگار در رفتارهای مردم از درون آن‌ها آغاز می‌شود و به بیرون بازتاب می‌یابد. بلافاصله جرقه‌ای در ذهنم روشن شد، حق با او بوده؛ زیرا همه‌چیزی که من روی آن تمرکز می‌کردم رفتار و متدهای مدیریتی بود. من توجه و تمرکز زیادی روی مردم نداشتم. با مجهز شدن به این درون‌بینی جدید دریافتم که نیازمند راهی برای از بین بردن خلأ بین دانستن و عمل کردن هستم.

راهی که بر درون انسان نیز مثل بیرونش تمرکز داشته باشد. پاول جی میر را وارد کار کردم. پاول تقریباً پنجاه سال سابقه کار در تغییرات رفتاری مردم داشت . موسسه “انگیزه‌های موفقِ” او که در سال ۱۹۶۰ تأسیس شد به”برانگیختن مردم در بهره‌برداریِ کامل از نیروها و استعدادهای بالقوه خود” اختصاص داشت. وقتی معمای دشوار خود را برای پاول شرح دادم او به حل آن ترغیب شد. فقط کافی است چالشی را به پاول محول کنی، آن‌چنان روی آن موضوع متمرکز می‌شود که مافوق تصور است. پاول پس از تفکر در این مورد، یک سخنرانی کلیدی برای شرکتی بین‌المللی که عضو هیئت‌مدیره‌اش بود تهیه کرد. عنوان سخنرانی شامل:”حلقه گمشده بود “. این سخنرانی می‌گفت چگونه می‌توان دانش و تخصصی را که با خواندن کتاب‌ها، گوش دادن به رادیو، دیدن فیلم‌های ویدیوی یا گذراندن سمینارها آموخته‌ایم به مرحله اجرا درآوریم. این خود، شروع کتاب “دانسته‌هایت را به کار بگیر ” بود. کار با پاول در این پروژه موجب شادی تمام‌عیار بود.

او کارآفرینی فوق‌العاده و مؤسس بیش از چهل شرکت بود که فروش‌هایی در سطح جهان  بالغ‌بر چند میلیارد دلار داشتند. من نیز با بیش از چهل کتاب چاپ‌شده، در برخی محافل، نویسنده‌ای فوق‌العاده به شمار می‌آمدم.

آنچه برای تکمیل گروهمان لازم داشتیم یک سخنران حرفه‌ای بود که حاضر باشد برای اشاعه حرف‌های ما به اقصی نقاط دنیا سفرَ کند. شخصی که درآن‌واحد به ذهنم رسید، دیک روهی بود. بیست سال بود که او با شرکت ما همکاری داشت و به‌عنوان سخنرانِ شماره یکِ شرکت، پیام‌های ما را در سرتاسر جهان پخش می‌کرد. نوشته‌هایی نیز به قلم خود داشت؛ اما به‌عنوان یک سخنرانِ حرفه‌ای و فوق‌العاده، عضوِ کامل و بی‌عیب و نقصی برای کار با من و پاول در پروژه “دانسته‌هایت را به کار بگیر ” به نظر می‌رسید.

یک به‌اضافه یک به‌اضافه یک، به چیزی بیش از سه نفر تبدیل شد. ما برای کتاب ” دانسته‌هایت را به کار بگیر “ بسیار هیجان‌زده‌ایم و امیدواریم توانسته باشیم استراتژی را که برای تبدیل آموخته‌ها به عمل لازم است در اختیار شما و تشکیلاتتان قرار دهیم. می‌دانیم که برای وزن کم کردن، تنها یک رژیم لازم است.

همان‌که روی آن تمرکز می‌کنید. به همین ترتیب، معتقدیم کتاب ” دانسته‌هایت را به کار بگیر ” نیز می‌تواند با در اختیار گذاشتن ابزارهای ساده، به فاصله میان دانش و تجربه پایان بخشد و در عوض، به دانش و اطلاعات ما جان بخشد. به امید روزی که آرزوهای ما و اهداف شما جامه عمل بپوشند.