چهار میثاق

چهار میثاق

آینه دود گرفته

هزاران سال پیش ، انسانی درست مثل من و شما وجود داشت که نزدیک شهری زندگی می کرد کهاطراف آن را کوه هایی احاطه کرده بود . او به مطالعه می پرداخت تا در آینده پزشک شود و دانش نیاکانش را یاد بگیرد ، اما به هر چیزی که یاد می گرفت کاملا موافق نبود .

درون خودش مطمئن بود که باید چیزی بیشتر از این دانش وجود داشته باشد.

یک روز در حالی که در غار خوابیده بود ، خوابی دید . در آن رویا ، خودش را دید که خوابیده است . در شب ماه نو ، از غار بیرون آمد. آسمان صاف بود و او می توانست میلیون ها ستاره را ببیند. در آن لحظه ، درونش چیزی اتفاق افتاد که زندگی اش را برای همیشه تغییر داد . به دستانش نگاه کرد ، بدنش را لمس کرد و صدای خودش را شنید که می گفت : « من از نور درست شده ام ، من از ستاره ها درست شده ام . »

دوباره به ستاره ها نگاه کرد و متوجه شد که این ستاره ها نیستند که نور را ایجاد می کنند ، بلکه این نور است که ستاره ها را به وجود می آورد.

او گفت : « همه چیز از نور درست شده است و فضای بین آن ها خالی نیست . »

  فهرست مطالب :

برای مشاهده و خرید کتاب <a data-cke-saved-href="" href="&quot;/bookid/16009&quot;" title="&quot;ملت" عشق"="">ملت عشق کلیک کنید .