کاربرد فنون تسهیلگری و مهارت های مسئله یابی و تصمیم گیری در علوم انسانی
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «افراد موفق یاد میگیرند که بر ترسهایشان غلبه کنند و نگذارند (ترس) مهار زندگیشان را در دست بگیرد. فرض کنید دارویی کشف شود که بتواند گرد و غبار و تعصب ذهن آدمیان را بشوید. حال در نظر بگیرد کسانی که این دارو را استفاده میکنند، رهبران کشورهای دیکتاتور و قدرتمند جهان هستند که در اطاقی امن و یا طبق معمول در عرشه کشتی نشسته و به دور از همه گرفتاریها و مصیبتهایی که بر سر بشریت آوردهاند، بخواهند بهعنوان تسهیلگرانی جهانی در مورد مسایل و مشکلات پنج قاره دنیا، راهحل مناسب میل و انگیزه غیرانسانی خودشان، بر علیه مردم جهان به خصوص (جهان سوم) امضا کنند و تصمیمگیری کنند. طبیعی است که حاصل کار چنین تسهیلگران و تصمیمگیرانی، چیزی جز جذب نیروهای انسانی متفکر و دارای مهارت و همچنین غارت موادخام بیانتهای مردم جهان سوم، نخواهند بود.
آنها برای رسیدن به اهداف خود، از راههای غیرانسانی ولی به ظاهر حقوق بشرپسندانه و گمراهکننده بهره میگیرند و سعی در ایجاد وابستگی دارند و اگر نتوانستند به آرزوهای خود برسند، از راههای آتش افروزی، ایجاد شکاف بین عقاید فرهنگها، مذاهب، و توهین به مقدسات در بین قشرهای گوناگون جامعه و در نتیجه ایجاد شکاف فراوان بین ثروت و تکنولوژی پیشرفته خود از یک سو و فقر و بیسوادی و گمراهی مردم جهان سوم از سوی دیگر، تا اجباراً سالها نیازمند فکر و اندیشه برتر خودشان از تمامی جهات باشند. در چنین شرایطی است که مردم جهان سوم به شدت نیازمند شفا و رهایی از همه وابستگیهای ناسالم هستند.
مددکاران اجتماعی که به فنون تسهیلگری و همچنین مهارتهای حل مسئله و تصمیمگیری آشنایی دارند، معتقدند که در دنیا مسایل فراوانی هست که به نظر غیرقابل حل میآیند، و آن خود انسان است که در نپذیرفتن خود بهعنوان منشأ و مرکز مشکلات، با دلایل فراوان روبرو میشوند که برای کوتاهکردن مقدمه به طور خلاصه به آنها اشاره میشود.
1ـ انسان مضطرب، فعلپذیر، غیرمسئول و ناسالم روانی، به علت زشتیهای رفتار خود، مدام در یک حالت دفاع و طفره و گریز است. همواره میترسد به جستجوی مسایل در خود پرداخته و به زشتیهای وحشتناک درون خود بپردازد و پی ببرد. چنین ترسهایی موجب میشوند که نه تنها علاقهای به آشنا شدن با خود پیدا نکند، بلکه با آگاهی و به طور کاملاً عمدی، چشم خود را بر روی آن ببندد و از آن فرار کند و هرچه بیشتر و عمیقتر با آن بیگانه شوند. (مددکاران اجتماعی تسهیلگر وظیفه دارند و هم چنین متعهد هستند که این گونه افراد را راهنمایی کنند تا بتوانند به «خود» و درون (خود) پرداخته و مانع بروز ترس در واکاوی خود نشوند.)
2ـ علت دیگر فرار از خویشتن و قبولنکردن خود، بهعنوان منشاء و مرکز مسایل، وجود نقضها و نارساییهای کارشناسانی است که به شکلی نتوانستهاند تا انسان را با «خود» و مشکلات آنها آشنا سازند و از همه مهمتر غفلت متخصصین در ارائه راهحل ساده و علمی برای رفع مشکلات، با مشارکت خودشان میباشد.»
به گفته نویسنده این کتاب، روانشناسان اجتماعی و همچنین مددکاران اجتماعی، توانستهاند تا حدودی آثار و عوارض ظاهری مسایل آدمی را تشخیص دهند. ولی برای رفع کامل آنها، از حد نصیحتهای بیاثر و بینتیجه تجاوز نکرده و در صورت ادامه چنین وضعیتی قطعاً، نتیجهای عاید آنها نخواهد شد. زیرا اگر نصیحت و اندرز و یا تهدید، فایدهای داشت، این همه پند و اندرز و نصیحتها و تهدیدهایی که از اول خلقت آدم تاکنون داده شده است، میبایست دنیا، رنگ و بوی بهشت به خود میگرفت، نه این جهنی که امروزه بشریت در آن دست و پا میزند. جهنمی که امروز برای بینهایت انسانهای بیگناه فراهم شده و اجباراً برای نجات جان و سلامت خود و فرزندانشان، از خانه و شهر و مملکت خود فرار کرده و آواره دنیای بیگانه در کشورهای زورمدار شوند که هیچگونه عاقبت روشنی جز از خود بیگانگی برای فردای آنها وجود ندارد.
کشورهای مقتدر که همه چیز خود اعم از منابع طبیعی و منابع انسانی را از کشورهای جهان سوم به دست آوردهاند، به آنها تلقین کردهاند که این سرنوشتی است که خداوند برای شما معین کرده و با استفاده این روش، اجازه رشد فکری به آنها ندادهاند تا سرنوشت را به عقل نوشت تبدیل کنند. حالا برای به دستآوردن نیروی نخبه و جوان، دنیا را از یک طرف به جنگهای ناخواسته وارد میکنند و از طرف دیگر ابزارهای جنگی خود را در مقابل موادخام و معادن دست نخورده با چندین برابر قیمت مواد اولیه به همان کشورها میفروشند و جوانان ارزنده و کارساز آنها را به دام خود میکشند و برای مردم کشورهای خود رفاه و بهزیستی و تأمین اجتماعی فراهم میکنند.
مددکاران اجتماعی تسهیلگر و حرفهای معتقدند که اگر هزاران بار به افراد ترسو، ناامید، تنبل، حقیر و بدبین و کجخیال، عصبانی و پرخاشگر که مغز خود را دست نزده و بستهبندی شده حفظ کردهاند، گفته شود، که اینها صفات ناپسندیدهای است و باید آگاه شوند و از خود دور کنند، واقعاً خیالی پوچ بیش نیست، ولی اگر به آنها کمک کرد که آگاهی پیدا کنند و به علل و ریشههای واقعی فقر خود پی ببرند، میشود به کورسو امیدی دست یافت. زیرا این گونه آسیبها، بهطور همیشگی با انسان همراه خواهند بود و هر لحظه عوارض خود را به اشکال گوناگون نشان خواهند داد.
در حوزه هر انسانی، مقداری نیروی حیاتی، انرژیهای مثبت، امکانات و استعدادهای خاص نهفته است که اگر شرایط و فرصتهای مناسب برای او فراهم شود، این نیروها و استعدادها، خود به خود و بهطور طبیعی رشد میکنند. همانند گیاهی که همه شرایط مانند خاک مناسب، کوددهی به موقع، میزان آبیاری لازم، نور، درجه حرارت برابر شرایط گیاه فراهم شود، چارهای جز رشد و دادن گل و میوه ندارد. اما اگر یکی از عوامل نامبرده ناقص شود و دچار آفت شود طبیعی است که گیاه به رشد واقعی نمیرسد و به مرور زمان دچار فساد خواهد شد و از بین میرود. در مورد کودکان و نوجوانان نیز باید گفت که اگر شرایط مناسب برای آنها فراهم شود رشد جسمی، روانی، اجتماعی آنها نیز با شرایط بهتر و مفیدتری صورت خواهد گرفت.
کاربرد فنون تسهیلگری و مهارت های مسئله یابی و تصمیم گیری در علوم انسانی
ناشر:
|
آوای نور
|
نویسنده:
|
محمدرضا رنجبر
|
نظرات کاربران درباره کاربرد فنون تسهیلگری و مهارت های مسئله یابی و تصمیم گیری در علوم انسانی
نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد کاربرد فنون تسهیلگری و مهارت های مسئله یابی و تصمیم گیری در علوم انسانی نظر می دهد.
ارسال نظر درباره کاربرد فنون تسهیلگری و مهارت های مسئله یابی و تصمیم گیری در علوم انسانی