راننده تاکسی
گفتم: «ای بابا، معلما که نباید زیاد جوش بزنن... یعنی هر وقت عصبانی بشن میتونن سر سه سوت سرِ محصلا یه بلاملایی بیارن دلشون خنک شه. بلانسبت شما باشه ما یه معلم جغرافی داشتیم از اون رذلای درجه یک بود. یه روز همچی به ما یه اردنگی زد که خدا شاهده تا دو روز نمیتونستیم درست بنشینیم. دِ آخه یکی نبود بگه بیشرف! واسه یه کتوشلوار بیقابلیت که چسبی شده، تو باید بزنی طفل معصوم مردم رو شلوپل بکنی؟ حالا شکر خدا یه پیکان داشت که مام بعدش سر تا تهشو خط انداختیم و بیحساب شدیم. ولی عرضم اینه که بالاخره معلمها راه خنکی دلشون همواره، اما مای بدبخت چی؟ الان من با این آشخور عوضی چیکار میتونم بکنم؟ میتونم بزنمش؟ مردودش کنم؟ والدینش رو بخوام؟ فوق فوقش زنگ بزنم پلیس و یه نخی بدم، مثلاً بگم رشوه میگیره یا سر پست سیگار میکشه که چار روز اضافه خدمت تو پاچهش کنن. ولی آخه اینم شد دقدلی؟ این واسه من پول جریمه میشه؟»
یه خندهای کرد و گفت: «ما شالله، شمام کم هنرمند نیستی، جوون!»
راننده تاکسی
ناشر:
|
نشر نی
|
نویسنده:
|
محمود فرجامی
|
نظرات کاربران درباره راننده تاکسی
نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد راننده تاکسی نظر می دهد.
ارسال نظر درباره راننده تاکسی