احتمال عکس و انزوا
دستهای ارسلان را نمیدیدم. بچه، جنازهی بچه، روی دستهاش بود و چیزی معلوم نبود. زن، انگاری که طغیان کند، دستش را برد پشت سرش، موهاش را از هم باز کرد و سرش را تکانی داد و موها را روی شانهها ریخت، بعد مثل فنر از جاش پرید و دوباره رفت توی اتاق و در را بست. من ماندم و ارسلان و بچه. تصویر شانها لاغر و تخت سینهی سفید زن، توی سرم میچرخید. ارسلان داشت به من نگاه میکرد.
احتمال عکس و انزوا
ویژگی ها | |
---|---|
ناشر: | نشر نی |
نویسنده: | امین علی اکبری |
برند |
|
نظرات کاربران درباره احتمال عکس و انزوا
نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد احتمال عکس و انزوا نظر می دهد.