آینه تال
بیمَردی شاید اولین دلیل باشد که زنِ راویِ رمان «آینه تال» بخواهد خودش را ثابت کند. به خاطر همین بعد از سالها مدیریت کترینگی کوچک که تنها جشنهای جمعوجور تولد، نامزدی و گودبایپارتی را برگزار میکرده و با مشتریهای بدحساب، پرتوقع و تازهبهدوران رسیده سر و کله میزده، یک باره تصمیم میگیرد وسط یک چالش بزرگ بپرد.
راوی در تصمیمی، قرارداد برگزاری یک جشن بزرگ 600 نفره را امضا میکند تا برای پسر یک کارخانهدار معروف عروسیای شاهانه برپا کند، اما او بیخبر از آخر و عاقبت این ریسک بزرگ، صابون همه دوندگیها و هماهنگیهای بیپایان با ظروفچیها، خالتورها و آشپزها و آتشبازها را به تن میمالد.
در عین حال میایستد روبهروی مادر، ناپدری و بهرامخانی که میخواهد جوانی کند و پسربچه پنجسالهاش که حالا مرد کوچکی شده است. همه اینها زن راوی «آینه تال» را تا آنجا میبرد که برای گرفتن حقش در خانهای را با لگد بکوبد، چهارزانو وسط کوچه بست بنشیند و برای نجات خرگوشی دزدانه وارد خانهای شود!
در پشت جلد این کتاب آمده است: «تایلندی راستراستی تایلندی نیست، فقط چون از تایلند جنس میآورد، اسمش شده تایلندی؛ مثل نونخشکی که مسلماً اسمش نونخشک نیست! قدیمها یک ترکیهای هم بود و قبلتر از آن یک قشمی، اما آب نادرخان با آنها توی یک جوی نرفت. ظاهراً یکی دو بار جنس نامرغوب ارزان آورده بودند که نادرخان احساس توهین کرده بود.»
آینه تال
ناشر:
|
هیلا
|
نویسنده:
|
سودابه فرضیپور
|
نظرات کاربران درباره آینه تال
نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد آینه تال نظر می دهد.
ارسال نظر درباره آینه تال