تک و تنها در پاریس
بعد از اولین شب، جواب دادن برای میراندا راحتتر شده بود. جان سی روزی چند مرتبه برایش پیامک میفرستاد و او هم جواب میداد. گاهی اوقات میراندا سر کار به این فکر میافتاد که اگر همکارانش علت سرخ شدن ناگهانی گونهها و حواسپرتیاش را بپرسند، چه جوابی به آنها بدهد؛ فکر کرد فقط لبخند بزند و حقیقت را به آنها نگوید. چه دلیلی داشت حقیقت را بگوید وقتی در کمتر از نیم ساعت پیام بعدی جان سی میآمد که ابراز عشق کرده بود و دلش برای دیدنش پرپر میزد؟
یکبار هم او عمداً پیامک را در معرض دید روی میز کارش گذاشت چون میدانست کلر ترولین نمیتواند جلوی خود را بگیرد و آن را میخواند و موضوع را به گوش بقیه در اتاق مخصوص سیگاریها میرساند. او فکر کرد خوب شد، بگذار آنها در خماری بمانند. او خوشش میآمد گهگداری مردم را سورپرایز کند و آنها فکر کنند او موجود تو دل برو و عزیز قرمزپوش کسی است. چشمان او برق زد و احساس کرد بال درآورده است.
تک و تنها در پاریس
ویژگی ها | |
---|---|
مترجم: | نفیسه معتکف |
ناشر: | نسل نو اندیش |
نویسنده: | جوجو مویز |
برند |
|