بلندی های بادگیر
کتاب بلندی های بادگیر اثر امیلی برونته با ترجمه رضا رضایی توسط انتشارات نی در 438 صفحه به چاپ رسیده است.
کتاب بلندی های بادگیر تنها رمان امیلی برونته است که شهرتی جهانی یافته است.
این کتاب در سال ۱۸۴۷ منتشر شد، اما آن زمان با استقبال فوری خوانندگان روبهرو نشد. یک سال بعد، یعنی در سال ۱۸۴۸، امیلی برونته بر اثر بیماری سل از دنیا رفت.
این رمان بلند 20 فصل دارد. حوادث، شخصیتها و فضاهای داستان نشان از بازتاب زندگی شخصی امیلی در این رمان است، در واقع با نگاهی به زندگی امیلی برونته و شناخت اخلاق و روحیات او میتوان بازتاب زندگی او را در رمان بلندیهای بادگیر دید. وجود عناصر طبیعت، مرگ مادر شخصیتهای اصلی در خردسالی، و حتی زندگی برادر کاترین یعنی هیتکلیف بسیار شبیه به زندگی برادر امیلی است. جوزف که در این داستان شخصیتی مذهبی و متعصب دارد هم کاملا نمودی از پدر سرسخت و مذهبی امیلی است.
كل داستان از زبان كارگری به نام نلی روایت میشود و دیدهها و شنیدههای اوست که خواننده را به قضاوت و شناخت شخصیتها دعوت میکند و هرجایی از داستان که نلی در آن حضور نداشته روایت را از زبان شخصیتهای دیگر نقل میکند. در واقع امیلی برونته از نگاه نلی کارها و اعمال شخصیتها را بررسی میکند.
متن پشت جلد کتاب:
کتاب بلندی های بادگیر روایت عشق است و انتقام، با شخصیتهایی که آمیزه لطافت و خشونتاند، مهر و کین، امید و بیم،… در مکانی که آن هم آمیزهای است از گرما و سرما، روشنایی و تاریکی، تابستان طراوتبخش و زمستان اندوهبار. آیا خفتههای این خاکِ آرام خوابزدههایی بیقرارند؟
امیلی برونته با همین داستان شورانگیز به بلندی های ادبیات صعود کرده است.
خلاصه رمان:
کتاب از ورود آقای لاکوود به عمارت وادرینگهایست آغاز میگردد. او که برای اجاره عمارتی دیگر از متعلقات آقای هتکلیف به آن منطقه آمده، رسم ادب را بر این میداند که به عمارت صاحبخانه خود سری بزند. او طی این دیدار با شخصیت نچسب و نچندان دوست داشتنی صاحتخانه خود آشنا شده و بعد از خدمتگزار خانه خود، الن، جویای گذشته او و جویای سرگذشت فردی به نام کاترین ارنشاو میشود. روایت الن این چنین آغاز میگردد که، کاترین کودکی بود که پدرش هتکلیف را به خانه شان آورد. با ورود هتکلیف به امارت وادرینگهایتس یا همان بلندی های بادگیر، سرنوشت دو خاندان به طور کل تغییر یافت و وارد مسیری سرشار از ناخوشی شد.
قسمتی از متن کتاب:
جوزف، پیشخدمت سالخورده ی ترشرویی بود. همانظور که سر تا پای من را با نگاه خشمگینش برانداز میکرد، اسب را از من گرفت و زیر لب گفت “خدا به داد برسد! یک مهمان!”
با خودم فکر کردم شاید خدمتکار دیگری در آنجا وجود ندارد و اینطور به نظر میرسید که آقای هیتکلیف به ندرت کسی را به عنوان مهمان، در خانه اش میپذیرد.
خانه ی او «بلندیهای بادگیر» نام داشت. که به معنی «خانه ای بر روی تپه و در معرض باد» بود. و به راستی هم این نام، توصیف خیلی خوبی برای آن خانه بود. درختهای اطراف خانه هیچکدام به صورت مستقیم رشد نکرده بودند و خم شدن هر یک از آنها به سویی، خبر از وزش باد شدیدی میداد که هیچ روزی از وزیدن باز نمیایستاد.
خوشبخانه خانه آنقدر مستحکم ساخته شده بود که حتی با شدیدترین طوفانهای زمستانی هم آسیب نبیند. نام «ارنشاو» بر سردرِ خانه بر روی سنگها کنده کاری و نوشته شده بود.
به همراه آقای هیتکلیف وارد اتاق نشیمن شدم. آقای هیتکلیف شبیه کشاورزها نبود. مو و پوست تیره ای شبیه کولیها داشت اما رفتارش شبیه نجیب زادهها بود.
شاید میتوانست کمیبیشتر به سرو و ضعش برسد، اما در کل مردی خوشتیپ بود. به نظرم آدمیمغرور اما غمگین میآمد.
در سکوت، کنار آتش نشستیم. آقای هیتکلیف صدا زد “جوزف” اما هیچ صدایی از زیرزمین نیامد، پس تصمیم گرفت خودش به آنجا برود و مرا با چند سگی که با خشم به من نگاه میکردند تنها بگذارد.
شما می توانید با خرید کتاب بلندی های بادگیر از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
بلندی های بادگیر
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 438 |
سال چاپ: | 1403 |
قطع: | رقعی |
مترجم: | رضا رضایی |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | رمان خارجی |
ناشر: | نی |
نوع جلد: | گالینگور |
نویسنده: | امیلی برونته |
برند | نشر نی |