ملکان عذاب
کتاب ملکان عذاب اثر ابوتراب خسروی توسط نشر نیماژ در 320 صفحه به چاپ رسیده است.
اپر چه زبان این اثر ساده از آثار پیشین ابوتراب خسروی است اما جرعه جرعه شگفتی قصه و قصه ای گفت در کام خواننده می چکاند.رمانی شانه به شانه و رقیب با آثار بزرگ ادیبات داستانی معاصر جهان درباره ی سه نسل از یک خانواده که هر کدام راوی سرنوشت خود و دیگری اند و راوی دیگرانی که سرنوشتشان به نوعی با سرنوشت ان ها گره خورده است. ابوتراب خسروی در این رمان از خلال روایت روایان، به گذشته ی دور تاریخی و فرهنگی ما نقب می زند. گذشته ای همچنان حاضر در زندگی جمعی و فردی ما که یک کابوس را احضار می کند.
خسروی در ملکان عذاب به روایت قصه ی زنذدگی شمس می پردازد که میان یادداشت های پدرش زکریا، با خاطرات وهم آلود و عجیب او مواجه می شود و پس از ملاقات با قاصدانی از جانب پدر احضاده شده اش، برای ملاقات با او راهی شهری دور افتاده می شود و با ورود به او به محل زندگی پدر و کشف رازهای ناگفته ی زندگی اش ،داستان اوج می گیرد و در این ثضا گویی درخت و سنگ و نسیم هم به او خیره شده اند تا اجازه ی بازگشت از او بگیرند...
ایجاد طرح یا پرسشی در باب هستی شناسی و همچنین ایجاد شک هایی فلسفی، برای راویان در طول روایت و بسط دادن همین بحث های هستی شناختی در رواست های از گذشته راویان و ایجاد شکل گیری معنایی در متن روایت، توسط روایت های دیگر، ایجاد دگردیسی متنی و اینکه روایت اصلی متن در میان روایت های دیگر متن که آن ها هم در خود روایت دیگری دارند شکل میگیرد و می تواند از بافت معنایی خاستگاه هر متن یا روایت چیزی کاملا جدا از ما بقی روایت ها و روایتی تنیده در اندام واره روایت کلی متن باشد.
درهم ریختگی ذهنی بعضی از شخصیت ها در طول روایت، در ساختار زبانی رمان و استفاده از فلاش بک ها که نمایانگر گذشته است، گذشته ای که در آن تفکرات ادراکات هر کدام از شخصیت ها را از محیط بیان می کند، همان اتفاقاتی که در ذهنشان پیش می آید و بدون هیچ توجه ای واقعیت های گوناگون، گاهی با به هم ریختن نحو و ترکیب کلام در زبان روایت جاری می شود.
از متن کتاب:
همچنان که با جمچه در شکستگی خشت سوخته فرو می رفتیم که لحد ما در زمین بود و انگار چشمانمان می خواستند سفیر تنمان باشند و عبور کنند از سنگ و خاک و گذاره و آتش ملتهب، سلسله ای از اجزای وقایغ فراموش شده سر راه پیدایشان می شد، مثلا صدای ضجه التجایی یا تصویری از شعله ای یا بویی حاکی از آتش خرمنی که تا ابدالآباد می سوخت، عضلات بدن های خیس از خون و عرق و گناه فرمان ها و شلیک توپ ها و ریزش عمارت ها و تلنبار ویرانی در منظر عمق تاریک دهلیری در آن سوی روزنی...
ملکان عذاب
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 320 |
سال چاپ: | 1402 |
قطع: | رقعی |
ناشر: | نیماژ |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | ابوتراب خسروی |