نوعی داستان عاشقانه
از متن کتاب
لروی: من هیچ مشکلی با شخص شما ندارم، میدونم که آدم موفقی هستین و خدا روزبهروز بیشترش هم بکنه، اما اینجور حرفها راجعبه لباس من _من باید از نجار بودن خودم خجالت بکشم؟ میخوام بگم همه مدام «کارگر، کارگر» میکنن، کارگر چقدر میگیره؟ خب اگه کارگربودن اینقدر کار بزرگیه، چرا هیشکی دلش نمیخواد کارگر بشه؟ هیچ شنیدین پدر و مادری این در و اون در بگه (ادای شَست در بند شلوار انداختن درمیآورد.) «پسر من نجاره»؟ شنیدین؟ شنیدین کسی به بنّابودن کسی افتخار کنه؟ من نمیدونم شما چی هستین، اما من یه یانکی خر نفهمم، اما ...
نوعی داستان عاشقانه
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 130 |
سال چاپ: | 1400 |
قطع: | رقعی |
مترجم: | حسن ملکی |
موضوع: | نمایشنامه |
ناشر: | بیدگل |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | آرتور میلر |
نظرات کاربران درباره نوعی داستان عاشقانه
نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد نوعی داستان عاشقانه نظر می دهد.