من مینا را کشتم
کتاب من مینا را کشتم اثر رضا باباخانلو توسط انتشارات آوند دانش در 180 صفحه به چاپ رسیده است.
رضا باباخانلو، دانشآموخته رشتهی مهندسی صنایع و مدیر روابط عمومی، بازاریابی و فروش و تأمین محتوای انتشارات آونددانش (نمایندهی وایلی در ایران) در مقاطع مختلف. وی از کودکی به رشتههای هنری از قبیل طراحی، نقاشی و موسیقی علاقهمند بوده و بهصورت تجربی در آنها مشغول فعالیت است.
این اثر روایت زندگی چند جوان دانشجو است که در میان زمان حال و گذشته در حرکت هستند. پسر این قصه روایت داستان را با خاطرهای از روز اول از ترم اول دانشگاه آغاز میکند. او دانشگاه امیرکبیر رشتهی مهندسی مکانیک قبول شده است و در روز اول به کلاس تاریخ اسلام میرود. او در این کلاس با دختری به نام «مینا وحیدی» آشنا میشود که تمام زندگیاش را تحت تأثیر قرار میدهد. زندگی این جوانها، عشقشان و معاشرتشان در دانشگاه و دنیای بیرون از آن داستان کتاب «من مینا را کشتم» را شکل میدهد.
این کتاب تنها یک تراژدی عاشقانه نیست، در این اثر جنایت نیز رخ میدهد و زندگی این جوانان دچار تغییرات زیادی میشود. مینا و دیگر شخصیتهای این اثر شیفتهی فیلم هامون اثر «داریوش مهرجویی» هستند به همین دلیل بارها در این اثر به این فیلم و سکانسهای مختلف آن اشاره میشود.
قسمتی از متن کتاب:
به سمت در خروجی رفتم. حلقهای که دور پاهایم پیچید، مانع از رفتنم شد. دستهای علی بود. پایم و در اصل کفشم را میبوسید. «مهیار خواهش میکنم. بدبخت میشم. اعدام میشم. ببرش اونجا، آبها که از آسیاب افتاد و گم شدنش رو اعلام کردم، خودم فردا میام دفنش میکنم. تو فقط ببرش از اینجا.»
هیچ عقل سلیمی انجام این کار را نمیپذیرفت. حالتی که روی کفشم افتاده بود و پاهایم را میبوسید، دوست نداشتم. گفتم: «بلند شو خجالت بکش. بدم میاد از این کارا. خودت با خودت فکر کن از من چی میخوای. تو جای من بودی میکردی؟» بدون مکث گفت: «آره، میکردم. به خدا میکردم.» میدانستم دروغ میگوید. اما همین دروغ سستم کرد. «بس کن علی. بلند شو ببینیم چه خاکی باید سرمون بریزیم.»
بازی احمقانه از همین جا کلید خورد. به علی گفتم با پارچه و دستمال مرطوب تا جایی که میتواند جنازه را تمیز کند. بعد با کمک هم جنازه را تا دم درآوردیم. ساعت ۳۰:۵ بود. نباید روز جمعه در این ساعت در ساختمان و خیابان رفتوآمدی میبود. علی گفت: «برو ماشینت رو بیار تو پارکینگ.» پارکینگ یک طبقه پایینتر بود. گفتم:«رفتوآمد زیادی درست نیست. ممکنه ساختمونهای اطراف دوربین داشته باشن. میذاریمش تو ماشین تو، برمیگردیم اینجا رو تمیز میکنیم، سر راه میذاریمش تو ماشین من و تو از همون طرف برو کلانتری.» نقشهی من هم خالی از عیب نبود، اما از نقشهی علی بهتر بود.
با کمک پارچهها صورت مینا تقریباً تمیز شد، اما داخل موهایش پر بود از لکههای خون دلمه بسته. روسریاش را محکم روی محل خونریزی بستم تا حداقل داخل ماشین خون نریزد. فکر کنم خونریزی متوقف شده بود. جنازه را به ماشین منتقل کردیم. باهم برگشتیم و محل حادثه را تا حد ممکن تمیز کردیم. سعی کردم لای پرههای شوفاژ را هم دستمال بکشم.
شما می توانید با خرید کتاب من مینا را کشتم از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
من مینا را کشتم
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 180 |
سال چاپ: | 1399 |
قطع: | رقعی |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | رمان ایرانی |
ناشر: | آوند دانش |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | رضا باباخانلو |