دوستش داشتم
کتاب دوستش داشتم اثر آنا گاوالدا با ترجمه ناهید فروغان توسط انتشارات ماهی در 176 صفحه به چاپ رسیده است.
آنا گاوالدا نویسنده فرانسوی، دهه هفتاد میلادی در اطراف شهر پاریس به دنیا آمده است. پس از جدایی پدر و مادرش در ۱۴ سالگی تحت سرپرستی خاله خود قرار گرفت. گاوالدا پیش از دوران دانشگاه کارهای مختلفی را تجربه کرد. امتحان کردن شغلهای مختلف باعث تجربیات و یافتههای بسیار مفیدی برای او شد که با کمک همین تجربیات، داستانهای بسیار جذابش را روایت میکند.
اثر حاضر درونمایهای عاشقانه دارد که بسیار ساده و روان روایت شده است و مملو از جملات و توصیفات زیبا و ناب است. مخاطب، خود را به راحتی در جریان داستان کتاب مییابد و صحبتهای کلوئه و پییِر را به راحتی درک میکند. گفتگوی صریح و رک پییر و عروسش غافلگیری مخاطب را در پی دارد. گاوالدا نظرش درباره کتاب دوستش داشتم را اینگونه توصیف میکند: « من این کتاب را دوست دارم، نسبت به آن احساس غرور میکنم.»
خلاصه داستان:
آدرین مقابل آسانسور ایستاده است تا همسر و فرزندانش را ترک کند و زندگی جدیدی را با معشوقهاش تجربه کند. برای درک وضعیت و آرام شدن، زن (کُلوئه) به همراه دو فرزندش به خانه پدر و مادر آدرین میرود. پدر شوهرش (پییِر) از آنها دعوت میکند تا به کلبهی ییلاقی او در جنگل بروند و چند روزی را با هم آنجا سپری کنند. کلوئه سعی میکند تا همه چیز را عادی جلوه دهد و به شرایط گذشته برگردد در حالیکه حس یک شکست خورده واقعی را دارد. پییر نیز سعی در آرام کردن عروس و نوههایش را دارد. با بچهها مدام بازی میکند و با عروس خود هم صحبت میشود. بحثهای طولانی بین پییر و کلوئه در مورد علت رفتن آدرین و شرایطی که باعث رفتن او شد، شکل میگیرد. پییِر از عشق گذشته خود و خیانتی که به او کرده است پرده برمیدارد. کلوئه متوجه میشود که تا چه حد پییر احساسی است و او تا چه اندازه در مورد او اشتباه میکرده است. داستان کتاب را مکالمهی این دو درباره رفتن آدرین، خیانت و وفاداری او و جدایی شکل میدهد.
قسمتی از متن کتاب:
مگر جز این هم انتظاری میرفت؟ پدر شوهرم همیشه از درگیری اجتناب میکرد. گوشه و کنایههای بچهها را بی پاسخ میگذاشت و قبل از اینکه راهش را بکشید و برود، لبخند زبان میگفت: «انتقادهایتان اثری در من ندارد. از این گوش میشنوم و از آن گوش در میدهم.»
البته آن بار بحث شدیدتر بود.
چهرهی در هم فشردهاش هنوز به یادم مانده. طوری با دستهایشان تنگ آب را فشار میداد که انگار بخواهد جلو چشم ما خُردش کند.
سعی میکردم حرفهایی را که هیچوقت به زبان نمیآورد. حدس بزنم و بفهمم. میخواستم بدانم چه درکی از اتفاقات دور و برش دارد؟ وقتی تنهاست به چی فکر میکند؟ در خلوتش چگونه آدمی است؟
کریستین، که تیرش به سنگ خورده بود، به طرف من برگشت:
«کلوئه، تو چی؟ نظر تو دربارهی این حرفها چیست؟»
خسته بودم. میخواستم این بحث تمام شود. به قدر کافی از ماجراهای خانوادگیشان شنیده بودم.
غرق فکر گفتم: «من؟ من فکر میکنم پییر با ما زندگی نمیکند. منظورم این است که عملا با ما زندگی نمیکند. یک مریخی گمشده است که سر از خانوادهی دیپل در آورده...»
بقیه شانه بالا انداختند و رویشان را برگرداندند. اما او نه.
شما می توانید با خرید کتاب دوستش داشتم از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
دوستش داشتم
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 176 |
سال چاپ: | 1401 |
قطع: | جیبی |
مترجم: | ناهید فروغان |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | رمان خارجی |
ناشر: | ماهی |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | آنا گاوالدا |