آوای حسرت

وضعیت موجودی موجود
3 رای
تعداد صفحه: 441
سال چاپ: 1399
قطع: رقعی
مناسب برای: بزرگسالان
موضوع: رمان ایرانی
ناشر: شادان
نوع جلد: شومیز
نویسنده: ویدا چراغیان
قیمت: 59,000 تومان

آوای حسرت

کتاب آوای حسرت اثر ویدا چراغیان توسط انتشارات شادان در 441 صفحه به چاپ رسیده است.

این کتاب روایتگر ماجرایی است که از شرایط حاکم بر دوران کودکی افراد و تاثیری که بر آینده شان می گذارد حکایت دارد، از عادت هایی که یک شخصیت و در نهایت یک جامعه را شکل می دهند و از باورهایی که موجب سستی و تنبلی افراد یک جامعه و یا برعکس سخت کوشی و اراده آن ها می گردند.

خلاصه رمان:

آوا شخصیت اصلی داستان است که از زندگی خود می گوید؛ او ماجرا را از زمانی پس از وقوع تصادفی سخت آغاز می کند، در حالی که به شدت آسیب دیده و می تواند بدن بی جان و نحیف خود را ببیند. در همین گیر و دارِ گرفتار شدن به درد جسمانی و فرو رفتن در خلائی رخوت آور است که خاطرات گذشته برایش زنده می شود. خاطراتی از ماجون، محله نظام آباد، ظلمی که پدرش در حق او و سهیل کرد و نه تنها آن ها را از مال و ثروتی که حق شان بود دور انداخت بلکه با عمل نسنجیده اش جان مادرشان را هم گرفت و اما بالاتر از همه خاطرات مهرداد، پسر جوان درس خوانده ای که همیشه هوای آن ها را داشت و آتش عشقش برای آوا زبانه می کشید، عشقی که از نگاه دختر مانعی بزرگ سر راهش بود! سدی به بلندی فقر و نگرانی برای آینده.

هرچند اصل ماجرا پیرامون آوا جریان دارد و از زبان او حکایت می شود اما در این میان بخش هایی از ماجرا را از زبان دیگر افرادی که سرنوشتشان به گونه ای با آوا گره خورده می خوانیم تا دیدی همه جانبه از آن چه که به وقوع می پیوندد به دست آوریم.

قسمتی از متن کتاب:

آن شب جای خالی پدرانه اش را به اندازه همه عمرم حس کردم. وقتی به خودم آمدم که ماجون دست سردم را به دست فرید داده بود. درست مثل همه این سالها که هم جای پدرم بود و هم مادرم. اشکهایش بی محابا روی گونه های چروکیده اش لغزید و زیر لب برایم «وان یکاد» می خواند به قامتم می دمید. بوی اسپندی که زن دایی روی ذغالهای سرخ و گداخته منقل می ریخت، فضای نه چندان وسیع خانه را پر کرده بود. دست ماجون را بوسیدم. گیتی هم جلو آمد و با همان غرور و سردی همیشگی، مبارک باد گفت. نگاهش روی صورت برافروخته و کلافه فرید چرخی زد و با تبسمی که هیچ مفهومی برایم نداشت، خداحافظی کرد و رفت. فشاری به دست ماجون دادم و دوباره به چهره غمگین و اشک آلودش خیره شدم:

این قدر گریه نکن ماجون. من که راه دوری نمیرم قربونت بشم. همین جا پیش شمام.

بی آنکه جوابی به من بدهد نگاهش را به فرید داد و با صدایی لرزان و پربغض گفت: دخترم رو دست شما می سپرم آقا فرید. من این بچه رو به سختی بزرگ کردم. جون تو و جون آوا.

دانه های ریز عرق را با دستمال مچاله شده مشتش از پیشانی اش پاک کرد و با کلافگی گفت: نگران نباشید خانم بزرگ.

اما ماجون نگران بود. و این نگرانی از چهره پیر و خسته اش پیدا بود. بیش از این نماند. او هم مثل بقیه رفت و ما را تنها گذاشت. نفشی کشیدم و به در بسته ای که حالا خلوت عاشقانه ما را می ساخت خیره شدم. همه چیز به سرعت نور پایان گرفته بود و احساسات سردرگم من هنوز گوشه دلم در کشاکش بود.

شما می توانید با خرید کتاب آوای حسرت از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.

تلفن:                                                                                      66403535-021

 

آوای حسرت

ویژگی ها
تعداد صفحه: 441
سال چاپ: 1399
قطع: رقعی
مناسب برای: بزرگسالان
موضوع: رمان ایرانی
ناشر: شادان
نوع جلد: شومیز
نویسنده: ویدا چراغیان

نظرات کاربران درباره آوای حسرت

نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد آوای حسرت نظر می دهد.

ارسال نظر درباره آوای حسرت

لطفا توجه داشته باشید که ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
طراحی و اجرا: فروشگاه ساز سبدخرید