جنایت خفته
کتاب جنایت خفته اثر آگاتا کریستی با ترجمه گلرخ سعیدنیا توسط انتشارات هرمس در 256 صفحه به چاپ رسیده است.
بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستانهای عاشقانه و رومانتیک نیز نوشتهاست، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستانهای آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را بهعنوان یکی از مهمترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و تکامل داستانهای جنایی کوشیدهاند نیز معرفی و مطرح نمودند. آگاتا کریستی در کتاب رکوردهای گینس مقام اول در میان پرفروشترین نویسندگان کتاب در تمام دورانها و مقام دوم (بعد از ویلیام شکسپیر)در میان پرفروشترین نویسندگان در هر زمینهای را به خود اختصاص دادهاست.
نویسنده در کتاب جنایت خفته از شیوهی خاص خود برای شرح اتفاقات داستان استفاده میکند؛ قتلی اتفاق میافتد و برای حل معما سراغ جزئیات زندگی شخصیتهای داستان در گذشته و کنارهم قرار دادن سرنخها میرود. کریستی در رمان جنایت خفته که آخرین جلد از مجموعهی خانم مارپل است؛ از زبان راوی، داستانش را در زمانهای مختلف طرح میکند و بعد از طرح داستان ، در بستر گفتوگوهای میان شخصیتها دلیل جنایت را جستومیکند.
داستان کتاب جنایت خفته ا تصمیم «گواندا رید» و شوهرش «جایلز رید» برای مهاجرت از نیوزلند به انگستان شروع میشود. این دو که تنها سه ماه از ازدواجشان میگذرد برای تحقق رؤیای خود قصد دارند تا محل زندگی خود را تغییر دهند. جایلز مجبور میشود در نیوزلند بماند تا کارهایش را انجام دهد و گواندا راهی انگلیس میشود تا خانهای مناسب پیدا کند. گواندا در همان روزهای اول ویلای کوچکی که متعلق به دوران ویکتوریاست را میخرد اما این خانه در دل خود رازهای زیادی دارد که او از آن ها بیخبر است. او متوجه میشود دری مخفی در خانه وجود دارد و قسمتی از کاغذ دیواری قدیمی که از زیر کاغذدیواریهای جدید بیرون زده را میبیند. ترس و سردرگمی گواندا از جایی شروع میشود که تمام اینها برایش آشنا هستند اما چیز روشنی به خاطر نمیآورد. از خانه بیرون میزند و به دعوت دوستان جایلز یعنی ریموند و همسرش به لندن میرود. ماجرا از جایی دچار گره میشود که آنها همراه با خالهی ریموند، جین مارپل به تماشای یک نمایش میروند.
قسمتی از متن کتاب:
به کلوین پیشنهاد کردم که با یک روانپزشک متخصص مشورت کند، اما او توجهی نکرد، فکر می کرد که تمام این حرفها بیهوده است. فکر میکردم که او و هلن زندگی خوبی ندارند. اما او هرگز راجع به آن حرفی نمی زد و من هم دوست نداشتم که از آنها سؤال کنم. مسئله وقتی بالا گرفت که او یک روز عصر به خانهی ما آمد. جمعه بود. یادم میآید که من تازه از بیمارستان به خانه رسیده بودم و او در اتاق انتظار منتظر من بود. حدود یک ربع به یک بود. به محض رسیدن من به داخل اتاق سرش را بالا گرفت و گفت:
من هلن را کشتم.
به حرفهایش زیاد اهمیت نمیدادم. فکر میکردم تمامش خیالات است. لیلی هیچوقت دنبال حقایق ساده نمیرفت. خیلی لاطائلات برایم تعریف میکرد. راجع به اینکه آقای خانه، خانمش را کشته و احتمالا جسد را در زیرزمین گذاشته و یک دختر فرانسوی که از پنجره به بیرون نگاه میکرده و چیزهایی و یا کسانی را دیده. به او گفتن، عزیز جان به خارجیها توجه نکن همهشان دروغگویند، مثل ما نیستند. وقتی زیادی حرف میزد، دیگر به حرفهایش گوش نمیدادم چون که از کاه کوه میساخت. لیلی از جنایات زیاد هم بدش نمیآمد. همیشه روزنامهی ساندی نیوز را میگرفت که دربارهی قاتلین مشهور مطلب مینوشت. کلهاش از این چیزها پر بود و دوست داشت فکر کند در خانهای زندگی میکرده که در آن قتلی اتفاق افتاده، خوب فکر میکرد با این فکرها به کسی صدمه نمیزند. اما وقتی نظر مرا راجع به آگهی پرسید، به او گفتم «بیخود دنبال دردسر نرو.» اگر به حرف من گوش کرده بود، حالا زنده بود.
شما می توانید با خرید کتاب جنایت خفته از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
جنایت خفته
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 256 |
سال چاپ: | 1403 |
قطع: | پالتوئی |
مترجم: | گلرخ سعیدنیا |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | رمان خارجی |
ناشر: | هرمس |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | آگاتا کریستی |