راز سیتافورد
کتاب راز سیتافورد اثر آگاتا کریستی با ترجمه مجتبی عبدالله نژاد توسط انتشارات هرمس در 287 صفحه به چاپ رسیده است.
بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستانهای عاشقانه و رومانتیک نیز نوشتهاست، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستانهای آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را بهعنوان یکی از مهمترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و تکامل داستانهای جنایی کوشیدهاند نیز معرفی و مطرح نمودند. آگاتا کریستی در کتاب رکوردهای گینس مقام اول در میان پرفروشترین نویسندگان کتاب در تمام دورانها و مقام دوم (بعد از ویلیام شکسپیر)در میان پرفروشترین نویسندگان در هر زمینهای را به خود اختصاص دادهاست.
ادبیات پلیسی سالهاست که آثار بسیار جذابی به دنیای ادبیات اضافه کرده است. این داستانها مخاطبان بسیار گستردهای را به خود جلب کرده و توانستهاند سلیقههای مختلف را راضی نگهدارند. آگاتا کریستی که لقب ملکهی جنایت را دریافت کرده است یکی از کسانی است که آثار او محبوب خوانندگان در سراسر جهان است و درمجموع بیش از یک میلیارد نسخه از داستانهای او در سراسر جهان فروختهشده است. کتاب راز سیتافورد یکی از داستانهای بسیار مشهور و پرفروش اوست که سفری هیجانانگیز و جذاب برای مخاطب رقم میزند. آگاتا کریستی در این کتاب مخاطب را با شخصیتها همراه میکند و لحظاتی دلهرهآور را برایش رقم میزند. این کتاب را بخوانید و از یک رمان پلیسی هیجانانگیز لذت ببرید.
کتاب راز سیتافورد در دستهی کتابهای داستان معمایی قرار دارد.
خلاصه داستان:
داستان در سیتافورد اتفاق میافتد. رمان در مهمانیای آغازشده است که در آن یک مادر و دختر تصمیم میگیرند احضار روح انجام دهند. روح احضار شده اطلاعات عجیبی در اختیار این مادر و دختر میگذارد که باعث رقم خوردن اتفاقات بعدی میشود. درنهایت بازرس ناکورت سروان ادارهی پلیس است مسئولیت حل معما را بر عهده میگیرد. شخصیتی که مخاطب را تا حدی یاد پوآرو میاندازند اما تفاوتهای فاحشی هم با او دارد.
قسمتی از متن کتاب:
از قیافهاش معلوم بود که خیلی کنجکاو شده.
-بله. میخواستم بپرسم تو سیتافورد جایی هست که اقامت کنم؟
-میخواهید شب بمانید؟
کنجکاویاش بیشتر شده بود.
-بله... چیزه... اگر اشکالی ندارد میخواستم برویم یک جای خلوت که خصوصی با شما صحبت کنم.
خانم بِلینگ با رغبت او را برد به اتاقک خصوصی خودش. اتاق کوچک و خلوتی بود که بخاری دیواری آن روشن بود و شعله میکشید.
امیلی گفت:
-خواهش میکنم به کسی نگویید و بین خودمان بماند.
میدانست که برای جلب همدردی او راهی بهتر از این وجود ندارد.
خانم بِلینگ چشمهای سیاهش از کنجکاوی برق زد و گفت:
-مطمئن باشید دخترخانم. به کسی نمیگویم.
-میدانید این آقای پیرسون...
-همین آقایی که جمعه اینجا بود و پلیس دستگیرش کرده؟
-دستگیرش کرده؟ واقعاً دستگیرشده؟
-بله خانمجان. حدود نیم ساعت پیش.
رنگ از چهرهی امیلی رفت. پرسید:
-شما... مطمئنید؟
-بله خانمجان. امی، خواهرم از گروهبان شنیده.
امیلی گفت:چه وحشتناک!
انتظار دستگیریاش را داشت، ولی بازهم ناراحتکننده بود. گفت:
-میدانید... من ... من نامزدش هستم و مطمئنم او این کار را نکرده. وای خدا، خیلی وحشتناک است.
بعد زد زیر گریه. قبلاً به اندربی گفته بود قصد دارد گریه کند، ولی چیزی که ازش میترسید این بود که خیلی راحت اشک میریخت. انگار گریههایش واقعی بود و از همین میترسید...
شما می توانید با خرید کتاب راز سیتافورد از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
راز سیتافورد
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 287 |
سال چاپ: | 1399 |
قطع: | پالتوئی |
مترجم: | مجتبی عبدالله نژاد |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | رمان خارجی |
ناشر: | هرمس |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | آگاتا کریستی |