چهره هایی از پدرم

وضعیت موجودی موجود
3 رای
تعداد صفحه: 266
سال چاپ: 1399
قطع: رقعی
مناسب برای: بزرگسالان
موضوع: زندگینامه
ناشر: قطره
نوع جلد: شومیز
نویسنده: ثمین باغچه بان
قیمت: 48,000 تومان

چهره هایی از پدرم

کتاب چهره هایی از پدرم اثر ثمین باغچه بان توسط انتشارات قطره در 266 صفحه به چاپ رسیده است.

کتاب «چهره هایی از پدرم» از تنها فرزند پسر جبار عسگرزاده مشهور به جبار باغچه‌بان بوده که خاطرات خود را درباره‌ی پدرش جمع‌آوری کرده و این اثر را فراهم آورده است.

این خاطرات را در ۴۶ فصل مثل لالایی، قورباغه، دکتر میم و... می‌خوانیم. این خاطرات منبع دست‌اولی برای شناخت شخصیت و افکار باغچه‌بان، پدر ناشنوایان و بنیان‌گذار تعلیم و پرورش ناشنوایی در ایران است. اطلاعات جالب و سودمند در لابه‌لای این خاطرات، فراوان آمده است. باغچه‌بان شاعر و نویسنده‌ی ایرانی و مبدع روش آموزش ناشنوایان، پایه‌گذار آموزش‌وپرورش پیش از دبستان و از پیش‌گامان ادبیات کودک در ایران است.

قسمتی از متن کتاب:

در شیراز قدیم، در روزگاری که من پنج ـ شش ساله بودم و پدرم مرد جوانی بود، پوشیدن گالُش خیلی متداول بود. چون آن وقت ها خیابان ها آسفالت نبود، و در روزهای بارانی مردم ناچار بودند روی کفش گالُش بپوشند، چون خیابان ها گِل و شُل می شدند.

یک روز که پدرم در خانه نبود، یک لنگه گالُش او را برداشتم و رفتم توی باغ. با خودم کبریت و یک ورق کاغذ هم برده بودم. زیر یک درخت نشستم. کاغذ را آتش زدم و لنگه ی گالُش پدرم را گرفتم روی آتش. گالُش آتش گرفت، من هم سرگرم تماشا شدم.

دود سیاه و بدبویی بلند شد. رنگ این دود با رنگ دودِ هیزم خیلی فرق داشت. رنگ دود هیزم سیاه نیست. رنگ خاکستر است، رنگ ابر است. امّا دود لاستیک سیاه بود. بوی دودِ لاستیک هم با بوی دودِ هیزم خیلی فرق داشت. بوی دود هیزم این جور خفه کننده نیست.

هیزم که بسوزد، خاکستر می شود. امّا لاستیک خاکستر نمی شد. همین جور که می سوخت کج و کوله می شد، مثل خمیر می شد، امّا خمیر سیاه و چسبناک. یک چوب فرو کردم توی خمیر و بلند کردم. خمیر کش آمد.

من سرگرم تماشا بودم و دنیا را از یاد برده بودم. یک هو مادرم سررسید. لابد بوی سوختن لاستیک را شنیده بود. وقتی دید من گالُش پدرم را آتش زده ام، عصبانی شد، تشر زد.

بعد هم گوشم را کشید و دو تا هم زد پشت دستم و گفت:

« اگر بابات بفهمه، اون وقت می بینی!... خدا رو شکر کن که امروز بارونی نیست. »

من از کرده ام خیلی پشیمان بودم، امّا کار از کار گذشته بود. خدا را شکر می کردم که هوا آفتابی ست، امّا می ترسیدم. چون بالاخره یک روزی باران می آمد و پدرم می رفت سراغ گالُش هایش.

شما می توانید با خرید کتاب چهره هایی از پدرم از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.

تلفن:                                                                                      66403535-021

چهره هایی از پدرم

ویژگی ها
تعداد صفحه: 266
سال چاپ: 1399
قطع: رقعی
مناسب برای: بزرگسالان
موضوع: زندگینامه
ناشر: قطره
نوع جلد: شومیز
نویسنده: ثمین باغچه بان

نظرات کاربران درباره چهره هایی از پدرم

نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد چهره هایی از پدرم نظر می دهد.

ارسال نظر درباره چهره هایی از پدرم

لطفا توجه داشته باشید که ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
طراحی و اجرا: فروشگاه ساز سبدخرید