مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت
کتاب مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت اثر اولیور سکس با ترجمه سما قرایی توسط انتشارات قطره در 378 صفحه به چاپ رسیده است.
الیور ساکس، زاده ی 9 جولای 1933 و درگذشته ی 30 آگوست 2015، پزشک، عصب شناس و نویسنده ای انگلیسی بود. او استاد عصب شناسی دانشکده ی پزشکی دانشگاه نیویورک بود. ساکس در سال های 2007 تا 2012 در دانشگاه کلمبیا در زمینه ی عصب شناسی و روان پزشکی تدریس کرد. یکی از مشهورترین آثار الیور ساکس، کتاب «مردی که همسرش را با کلاهش اشتباه می گرفت» است که در سال 1985 انتشار یافت و با بازخوردهای بسیار مثبتی مواجه شد.
کتاب حاضر شامل چهار بخش با عناوین «زوال یافتنها»، «پرکاریها»، «انتقالها» و «دنیای سادهها» است که زندگی بیماران دکتر الیور سکس را شرح میدهد. تقسیمبندی بخشهای کتاب براساس نوع بیماری و ضعف عملکرد مغز هر یک از بیماران، به طور کلی شامل بیست و چهار مقالهی کوتاه است.
شخصیتهای کتاب بانوی بیبدن به بیماریهای عجیب و غریب عصبی گرفتار شدهاند که خواندن زندگی آنها نهتنها برای پزشکان و درمانگران جالب است بلکه خوانندهی عام نیز مشتاق است که سرگذشت پرچالش و سخت انان را دنبال کند. کتاب بانوی بیبدن با گذشت سی سال از اولین انتشار، همچنان خوانندهها را به خود جلب میکند و در کشورهای مختلف تجدید چاپ میشود.
الیور سکس در کتاب بانوی بیبدن داستان پرفرازونشیب آدمهایی که دچار بیماری هستند را بهگونهای روایت میکند که شخصیتهای داستانهای واقعیاش شبیه به قهرمانهای افسانهای و حماسی دیده میشوند و به یاد میمانند.
کتاب بانوی بیبدن یکی از پرفروشترین کتابهای دکتر الیور سکس است که به بیش از 25 زبان دنیا ترجمه شده است. در ایران نیز چند ناشر مختلف این کتاب را منتشر و راهی بازار کردهاند. کتاب بانوی بیبدن با ترجمهی «سما قرایی» را «نشر قطره» منتشر کرده است که نسخه الکترونیک آن در فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. از کتابهای دیگر این مترجم که میتوانید در فیدیبو بخوانید به «پس لرزه» نوشتهی «هاروکی موراکامی»، «آلیو کیتریج» نوشتهی «الیزابت استراوت» و «منطقهی مرده» نوشتهی «استیفن کینگ» اشاره کرد.
قسمتی از متن کتاب:
نتوانستم جلوی این تفکر شاید سطحی و بیمحتوا را که این نقاشی نمادین است بگیرم ماهی کوچک و ماهی بزرگ، شاید او و من؟ اما چیزی که خیلی مهم و هیجانانگیز مینمود این بازنمایی خود انگیخته، این تکانه نه پیشنهاد من، تماما از خودش، برای معرفی این عنصر جدید بود، کنشی زنده در چیزی که کشیده بود. پیش از آن، در نقاشیهایش نیز، مانند زندگیاش تا به آنجا، خبری از ارتباط و تعامل نبود. اکنون، حتی اگر تنها در بازی، در نماد، این ارتباط بازگشته بود. یعنی واقعا بازگشته بود؟ آن موج خشمگین و انتقامجو چه بود؟
فکر کردم، بهتر است به عقب و پایه و اساسی قابل اتکاتر بازگردم؛ هرگونه ارتباط دادن آزادانهای را متوقف کنم. من نیرویی بالقوه را دیده بودم، اما خطر را نیز دیده و شنیده بودم. بازگشت به مادر طبیعت، طبیعتی امن، بهشتی و ماقبل هبوطی. چشمم افتاد به کارت تبریک کریسمسی که روی میز بود؛ سینه سرخی روی تنهی یک درخت، همهجا پر از برف و شاخههای خشک و بیبرگ. به پرنده اشاره کردم و خودکار را به هوزی دادم. پرنده را به خوبی کشید و برای سینهاش نیز از خودکار قرمز استفاده کرد. پاهای پرنده تا حدی پنجهای و چنگزده به پوستهی درخت بودند (هم اینجا و هم بعد از این نیاز او برای تاکید بر نیروی چنگ زدن دستها و پاها برای اطمینان حاصل کردن از برقراری تماس شگفتزده شدم، نیازی که ذهن او را به خود مشغول کرده و دچار وسواسش ساخته بود).
شما می توانید با خرید کتاب مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 358 |
سال چاپ: | 1399 |
قطع: | رقعی |
مترجم: | سما قرایی |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | روانشناسی |
ناشر: | قطره |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | اولیور سکس |