تاول

تاول

کتاب تاول اثر لوییس سکر با ترجمه شروین جوانبخت توسط انتشارات پرتقال در 180 صفحه به چاپ رسیده است.

لوئیس سکر در بیستم مارس ۱۹۴۵ در نیویورک زاده شد.هنگامی که ۹ سال داشت، خانواده اش به کالیفرنیا کوچ کرد. او در یک خانواده شاد و معمولی حومه نشین پرورش یافت. او اگرچه مدرسه را دوست داشت و دانش آموز خوبی بود، اما تا دوره دبیرستان و آشنایی با آثار جی دی سلینجر و کورت ونه گات، به خواندن و نوشتن علاقه ای نداشت. دیگر نویسندگان مورد علاقه اش ای ال داکترو ، مارگارت آتوود، ای بی وایت و ریچارد پرایس و کوزو ایشی گورو بودند. پس از دوره دبیرستان به کالج آنتیاک اهایو رفت اما با مرگ پدر برای این که نزدیک مادرش باشد به خانه بازگشت و برای مدت کوتاهی به عنوان فروشنده به کار پرداخت.

سکر دوباره به کالج بازگشت؛ این بار به دانشگاه کالیفرنیا و در رشته اقتصاد به تحصیل پرداخت. در این دوران سکر به عنوان واحد درسی، در یک دبستان به کار پرداخت. کار با کودکان تجربه ای بسیار شیرین و سودمند برای او بود و در زندگی او اثری عمیق بر جا گذاشت. هنگامی که در سال ۱۹۷۶ دانش آموخته شد، تصمیم گرفت که نوشتن برای کودکان را بیازماید که به نوشتن "Sideways Stories From Wayside School" انجامید.

داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.

خلاصه داستان:

تامایا دیلوادی کلاس پنجمی و مارشال والش کلاس هفتمی با یکدیگر دوست هستند و در مجتمع آموزشی وودریج که روزی محل زندگی ویلیام هیت و خانوده اش بوده است، درس می خوانند و هر روز پیاده از مسیری مشخص به مدرسه می روند و برمی گردند.

چاد هیلیگاس همکلاسی مارشال والش پسری شرور و زورگو است که با مارشال بیرون از مدرسه سر راه برگشت آنها به خانه قرار دعوا می گذارد.

مارشال که می خواهد از دعوا بگریزد آن روز از مسیر جنگل پشت مدرسه که هیچ شناختی به آن ندارد به سمت خانه می رود، تامایا نیز ناچارا او را همراهی می کند.

آنها در جنگل گم می شوند و اتفاقات ناخوشایندی برایشان رخ می دهد که سبب برملا شدن ماجرایی پر رمز و راز می شود … .

قسمتی از متن کتاب:

تامایا از صدای مارشال احساس کرد خبرهایی هست.

چاد گفت: « منتظرت مونده بودم. »

مارشال گفت: « می دونم. داشتم می اومدم، ولی تامایا گفت یه راه میان بر از توی جنگل بلده. چی کار باید می کردم؟ مجبورم تا خونه همراهش برم. »

تامایا هم توضیح داد: « مامانم اجازه نمیده تنها برگردم خونه. »

چاد نگاهی به او انداخت و دوباره به سمت مارشال برگشت. « من رو سر پیچ منتظر خودت کاشته ای، من رو خر گیر آورده ای؟ ».

« نه! »

چاد قدمی به سوی مارشال برداشت و بعد او را هل داد. « فکر می کنی من احمقم، آره؟ »

شما می توانید با خرید کتاب تاول از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.

تلفن:                                                                                      66403535-021