معجون سحرآمیز در کارخانه ی متروک
کتاب معجون سحرآمیز در کارخانه ی متروک اثر تینا جمالی توسط انتشارات هوپا در 216 صفحه به چاپ رسیده است.
تینا جمالی متولد 1362، تهران. کودکیام را در کوچههای قدیمی گذراندم. برادرم بازیکن گلکوچیک کوچهها بود و من تماشاچی. همیشه کنج خانه رؤیای جدیدی میبافتم تا در بازیام داستان تازهای داشته باشم. مادرم شبها در بیمارستان پرستاری بیماران را میکرد و من با قصههای مادربزرگ به خواب میرفتم. پدرم توی دشتها نقشهی راهها را روی کاغذ ثبت میکرد و من در آغوش پدربزرگ آسمان رؤیاهایم را تماشا میکردم. بعدها زندگی عوض شد. رفتیم غرب تهران و از پدربزرگ و مادربزرگ جدا شدیم.
دوران دبستان دوران خوبی بود. بعد از هر زمینخوردن لذت بازی دوبرابر میشد. توی دانشگاه حقوق بینالملل خواندم. همیشه دوست داشتم آن چیزی را یاد بگیرم که بتوانم با آن با تمام مردم دنیا ارتباط برقرار کنم. یک روز داستان کاملی نوشتم و فهمیدم تنها چیزی که میتواند به رؤیایم جامهی عمل بپوشاند، نوشتن داستان است.
روز تولد «هلیا» روز عجیبوغریبی است. هدیهی تولدش از آن هم عجیبوغریبتر: کتابی که قرار است او را به آرزوهایش برساند و پُر از رمز و رازهایی است که باید کشف شوند، کتابی که هلیا را به دنیای شگفتانگیز موشها میبرد، به دنیایی خیلیخیلی دور از خانه، به دنیای «پوریل»، موش فاضلاب بازیگوش. اما تنها کسانی که میتوانند به او کمک کنند به خانه برگردد، «پیربابا» و «آدمبیریختانِ غولصفتان» هستند ...
قسمتی از متن کتاب:
خاطراتش دوباره برایش تکرار شدند: موش بزرگی از روی پتویش رد شد. هلیا سه سالش بود. جیغ زد و مادرش دواندوان به اتاق آمد. موشِ کوچکِ خانگی نبود. موش فاضلابیِ بزرگ بود. موهای بدنش سیاه بود و خیلی کثیف به نظر میآمد. مادر خواست که موش را از روی پتو بلند کند. موش وول میخورد و میخواست از دستان مادر فرار کند. دست مادر لرزید و موش روی صورت هلیا افتاد...
شما می توانید با خرید کتاب معجون سحرآمیز در کارخانه ی متروک از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
معجون سحرآمیز در کارخانه ی متروک
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 216 |
سال چاپ: | 1399 |
قطع: | رقعی |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | داستان |
ناشر: | هوپا |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | تینا جمالی |