ستاره رفتنی است آسمان را دریاب
کتاب ستاره رفتنی است آسمان را دریاب توسط حسین کربلایی طاهر در 206 صفحه به چاپ رسیده است.
قسمتی از متن کتاب:
.... و مراد دم در ورودی عین یک تکه چوب خشکش زده بود. میخواست چیزی بگوید یاحداقل سلام و عرض ادبی کند اما زبانش بند آمده بود. نای حرکت نداشت. آنچه میدید را نمیتوانست باور کند. زمان در سربالایی گیر کرده بود. حرکت نمیکرد. نمیدانست دقیقاً چه مدت آنجا ایستاده. اهمیتی هم نداشت. دوباره نظرش به جمالزاده و حرکات ظریف دستانش جلب شد. فقط دو،سه کارت عضویت سفید و هنوز پُرنشده در بساط وی دیده میشد. پیرمرد کارتهای سفید را از بقیه جداکرد و آنها را دم دست گذاشت. معلوم بود که بزودی پُر خواهند شد و جمعشان تکمیل. مراد بههمان آرامی که از لای در سَرَک کشیده بود، بدون آنکه آسیبی به خلوت بزرگان وارد کند، آهسته و آرام در را بست. به دیوار راهرو تکیه داد. نَفَسَش حبس شده بود. قلبش تند تند میزد، ترسیده بود. چندبار خودش را نیشگون گرفت بلکه از خواب بپرد. اما خواب نبود. به بستهٔ کاغذی که در دست داشت نگاهی انداخت. رمانش بود. یک رمان چهارصد صفحهایِ هنوز چاپ نشده که زمان زیادی برای نگارشش صرف کرده بود. چندین بار آن را خوانده و مرور کرده بود. عادتش بود. غلطگیری و ویراستاری شده. آنقدر برای محسن، رفیق گرمابه و گلستانش خوانده بود که بندهٔ خدا آنرا از بَر بود. این اولین نوشتهٔ مراد نبود، قبل از این پنج شش رمان، هفت هشت تا مجموعه داستان و چند چیز دیگر هم نوشته بود و اینجا و آنجا چاپ شده بودند. ولی این رمان، چیز دیگری بود. بماند که این هم از آن حرفهاست و همهٔ نویسندهها راجع به کارشان همین عقیده را دارند، اما مراد از جایی از ته قلبش این را حس میکرد و میدانست. اگرچه چند انتشاراتی همیشه خواهانِ نوشتههای او بودند، ولی برای این یکی دنبال انتشاراتیِ مطمئنی میگشت چون کار هرکسی نبود. از آن گذشته محسن نیز که بی تعارف نوشتههای قبلیِ مراد را کارهایی از “بدنیست” تا “خوب” دستهبندی کرد، وقتی نوبت به این یکی رسید، پس از مکثی بلند آنرا عجیب و کاری نو ارزیابی کرده بود. او هم عقیده داشت باید سراغ انتشاراتیِ مطمئنی برود. نظر محسن برای مراد اهمیت داشت. برای خیلیهای دیگر هم اهمیت داشت. از رفاقت گذشته، وی کارشناس واقعی ادبیات داستانی بود. رمان و داستانی وجود نداشت که او نخوانده باشد. برای چند انتشاراتیِ مهم و واقعی کار میکرد و تخصصش ادبیات تطبیقی بود. زمانیکه هنوز چندتایی استاد واقعی در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران حضور داشتند آنجا درس خوانده بود و بعد از رفتن آنها او هم تحصیل را در مقطع دکترا رها کرد. اما ارتباطش با آن اساتید را نه. آنجا دیگر چیزی نداشت که به محسن بدهد. و فقط مراد بود که این قحطالاساتید را میفهمید و با انصراف محسن موافق بود. اما حتی مراد دلیل واقعی و اصلیِ انصرافِ محسن را نمیدانست.
شما می توانید با خرید کتاب ستاره رفتنی است آسمان را دریاب از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
ستاره رفتنی است آسمان را دریاب
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 206 |
سال چاپ: | 1399 |
قطع: | رقعی |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | رمان ایرانی |
ناشر: | نگاه |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | حسین کربلایی طاهر |