اسکندر مقدونی
اولین بار که درباره او سخنی می شنویم می گویند :
« در تنهایی به سر می برد . تنها نه به آن مقصود که واگذار به خود بود ، زیرا مردم مدام در ملازمتش بودند ، تنها بود در افکار خود و در آنچهخ به انجامش دلبسته بود. آنچه بیش از همه برای او ارزش داشت نسخه ای از کتاب ایلیاد یا داستان تریا بود که هر شب می خواند و بسیاری از آن را به حافظه می سپرد .
بعد از مطالعه در مابقی شب آن کتاب را زیر بالین چوبی خود می نهاد . بدین ترتیب چه بسیار که درباره آخلیس فکر می کرد آنقدر که یکی از پرستارانش لقب اخلیس به او داده بود . پیش از خواب ، موقعی که چراغ را از بالینش بر می داشت در عالم خیال با قهرمانان کتاب در سراسر دریاها سفر می کرد و به ساحل بیگانه ای در مشرق پیاده می شد .
این کتاب پوستی انیس اسکندر بود و در مطالعه آن خویشان و ندیمان و آموزگاران ، حتی آن سپاهی پیر رزم آزموده تبسی را شرکت نمی داد .
اسکندر علاقه داشت برود بازار و وقت خود را با تماشای پیاز و عدس پاک کردن زنان دهاتی بگذراند . وگرنه اگر آنگونه مستغرق نقشه ها و یادداشتها در حجره خودش نبود ممکن بود از گفت و شنیدهای مقدونیان آگاه شود و خود را از تهمت وارهاند .
برای مشاهده و خرید کتاب از اسطوره تا تاریخ کلیک کنید .
اسکندر مقدونی
ویژگی ها | |
---|---|
مترجم: | رضا زاده شفق |
ناشر: | بهزاد |
نویسنده: | هارولد آلبرت لمب |
برند | بهزاد |