فرهنگ ضرب المثل های فارسی
آب از آب تکان نمیخورد : آرامش و ایمنی بی نهایت برقرار است - هیچ اتفاق و حادثه ای قابل توجهی رخ نداده است.
از رود خشک ماهی میگیرد: انسان مکاری است و برای رسیدن به مقصودش به هرکاری تن دهد - از ریگ روغن مکشد.
باغ تفرج است و بس ، میوه نمیدهد به کس : این دنیایی زودگذر و فانی است.
پیاز هم خود را داخل میوه ها کرده است : فلان آدم نادان و فرومایه ، خودش را قاطی ماجرا کرده تا به دیگران ثابت کند ، چیزی میفهمند.
تا پریشان نشود کار به سامان نرسد : کسی از روند پیشرفت کارش شکایت کرده و میگوید که برای رسیدن به پیروزی و موفقیت مرتبا شکست میخورد - تا خراب نشه آباد نشه.
ثلث بدهی هایم را خرجم کنید : وصیت شخص فقیر و مفلس به اطرافیانش.
جان پدر تو چهره خوبان ندیده ای : سخن جوان عاشقی به پدرش ، که ای پدر ، تو زیبایی یار را ندیده و عشق به او را درک نکرده ای .
چشمش هزار کار میکنه که ابروش نمی داند: کسی که کار ها را مخفیانه و پنهانی انجام میدهد.
حالا نوبت رقاصی من است: تا حالا من به حرف تو گوش دادم و دچهر ضرر و زیان شدم ، از این به بعد توباید به حرف های من گوش داده و تاوان و خسارت ناشی از آن را بپردازیم.
خانه کلیمی نرفتیم وقتی که رفتیم شنبه بود : حسنی به مکتب نمیرفت وقتی هم که رفت جمعه بود.
در جبین این کشتی نور رستگاری نیست: آخر و عاقیت این کار با خیر و خوشی به پایان نخواهد رسید.
رسن به دست کسی دادن : به کسی انجام کاری را محول کردن.
زعشق تابه صبوری هزار فرسنگ است : عشق ورزیدن و عاشق شدن صبر و قرار انسان ها از کفشان بدر میآورد.
سگ بر آن آدم شرف دارد که دل مردمان بیازارد : سگ از انسان مردم آزار بهتر و شرافتمندانه تر است.
صید را چون اجل آید سوی صیاد رود: وقتی زمن مرگ کسی فرا میرسد ، آن شخص با پای خودش به سمت مرگ پیش میرود.
فرهنگ ضرب المثل های فارسی
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 671 |
سال چاپ: | 1401 |
قطع: | وزیری |
ناشر: | بهزاد |
نوع جلد: | گالینگور |
نویسنده: | زهرا کشاورز باقری |
برند | بهزاد |