کجا ممکن است پیدایش کنم
انگشتانش استخوانی و باریک بودند . دسته ی فنجان را به آرامی گرفت و آن را نگه داشت . تنها انگشت کوچکش در هوا رها شده بود . انگشتری به دست نداشت و به نظر می رسید هیچ وقت هم ن داشته است .
در سکوت قهوه مان را نوشیدیم و به بیرون پنجره چشم دوختیم . بوی باران از پنجره ی باز به درون می آمد.باران صدایی نداشت . و نه باد . گاه ، در برهه هایی غیر عادی ، صدای بارانی که بیرون می بارد به گوش هیچ کس نمی رسد . فقط بوی باران است که می تواند دزدکی به درون اتاق بخزد . بیرون ، گل های ادریسی مثل حیوان های کوچک صف کشیده بودند و باران ماه ژوئن را می نوشیدند .
زن از من پرسید : « مدت زیادی است که اینجا هستید ؟ »
پاسخ دادم : « بله ، شاید حدود پنج روز . »
چیزی نگفت.انگار حرف من هیچ تاثیری روی او نداشت.
« از توکیو می آیید ؟ »
گفتم : « بله ، شما چطور ؟ »
خندید . این بار توانستم تنها اندکی از دندان هایش را ببینم . « نه ، از توکیو ، نه »
من که نمی دانستم چه جوابی باید بدهم ، خندیدم . بقیه ی قهوه مان را نوشیدیم .
برای مشاهده و خرید کتاب سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش کلیک کنید .
کجا ممکن است پیدایش کنم
ویژگی ها | |
---|---|
مترجم: | بزرگمهر شرف الدین |
ناشر: | چشمه |
نویسنده: | هاروکی موراکامی |
برند | نشر چشمه |