مدرسه پر ماجرا جشن شکلات
وقتی به کلاس برگشتم همه به من خیره شدند . احتمالا می خواستند ببینند گریه کرده ام ، یا زخمی شده ام یا چیزهایی مثل این.
وقتی روی صندلی نشستم ، رایان یواشکی پرسید :
\" تو را برد زیر زمین و شکنجه ات داد ؟ \"
گفتم : \" نه به من جایزه داد.\"
- \" چه جور جایزه ای؟ \"
- \" نمی توانم بگویم \"
- \" اه زودباش دیگر \"
- \" قول داده ام که نگویم \"
-\" اگر بگویی من حاضرم بهترین دوستت بشوم \"
- خیلی خب ، وقت ناهار نشانت می دهم \"
وقت ناهار من به همراه بهترین دوستم ، رایان و مایکل و آندرای خود شیرین و امیلی همیشه گریان سر یک میز نشستیم .
باید آنجا بودید و می دیدید که وقتی شکلات را از کیفم در آ وردم ، قیافه هایشان چجوری شده بود .
مایکل گفت :
\" از کجا آوردیش ؟ مادرت معمولا تکه های هویج برای دسرت میگذاشت \"
گفتم : \" آقای کلاتز به من داد . او توی کشوی میزش ، یک عالمه شکلات دارد .\"
امیلی با حسرت گفت : \" برای چی به تو شکلات داد ؟ \"
مدرسه پر ماجرا جشن شکلات
ویژگی ها | |
---|---|
مترجم: | روژین شاملو |
ناشر: | گام |
نویسنده: | دن گاتمن |
برند | همگامان |