از کافه نادری تا کافه فیروز
کتاب از کافه نادری تا کافه فیروز اثر مهدی اخوان لنگرودی توسط انتشارات مروارید در 232 صفحه به چاپ رسیده است.
مهدی اخوان لنگرودی در شهر لنگرود به دنیا آمد. پدرش صاحب کارخانه چای بود. وی دوران کودکی، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در لنگرود گذرانید. در سال ۱۳۵۱ از دانشگاه ملی ایران در رشته جامعه شناسی فارغ التحصیل و برای اخذ مدرک دکتری راهی وین شد.
«از كافه نادری تا كافه فيروز» با این شعر از افسانه «نیما» آغاز میشود:
این، زبانِ دل افسردگان است،
نه زبانِ پی نام خیزان،
گوی در دل نگیرد کسش هیچ.
ما که در این جهانیم سوزان
حرف خود را بگیریم دنبال.
کتاب اخیر در واقع برشهايی است از خاطرات و تصاويری كه مؤلف از حضور شاعران و نويسندگان به ياد دارد. اين كتاب روايت خاطرات دوران جوانی مؤلف است در برخورد با اهالی شعر و داستان، در دهههای 40 و 50؛ خاطراتی كه عمدتاً در كافههای معروف آن زمان يعنی كافه نادری و كافه فيروز شكل گرفته است.
در اين كتاب به جای آنكه این چهرهها را از پشت كتابهايشان ببينيم، سر ميز كافه در خلال بحثها و گفتگوها و در پرسهزنیهای شبانهشان با آنها همراه میشويم. كسانی همچون احمد شاملو، نصرت رحمانی، فرخ تميمی، منوچهر آتشی، رضا براهنی، جلال آلاحمد، حميد مصدق، ابوالقاسم ايرانی، خسرو گلسرخی و .... .
قسمتی از متن کتاب:
من هم بیگانه وار در جمع سوگواران قاطی بودم؛ چراکه پدرش برایم یادگار کوچه های آنجا بود. آن هم وقتی صبح های خیلی زود به مدرسه می رفتم پدرش را می دیدم به سر کار می رفت. بعدازظهرها که از کارش برمی گشت و من هم از مدرسه تعطیل می شدم، سایه اش را از کوچه های « شهربانی » تا دوراهی « در مسجد » به طرف « قصاب محله » دنبال می کردم. نمی دانم چه حسی بود که مرا وادار می کرد حتماً سایه به سایه ی او خودم را به خانه برسانم! حالا فوتش نوعی کمبود و تنهایی را در آن کوچه ها به من القا می کرد که آن روز خودم را قاطی سوگواران کرده بودم و مثل دیگران راهی خانه اش شده بودم. با هیچ یک از زنان و مردان آن جمعیت آشنایی نداشتم، به جز با برادر کوچک ترش، پژند که هم مدرسه ای بودیم.
در میان جمعیت وقتی این همه تنهایم دید به سراغم آمد.
« برای چه آمدی؟! این طور که معلوم است نمی توانی تعلقی به این جماعت داشته باشی. دوست داری چای برایت بیاورم؟ »
« نه متشکرم. در سوگواری طعم هیچ چیزی به دهان نمی نشیند. اما برای مشغول شدن بد نیست. اگر فکرهایم آرامم بگذارد و... شاید از تنهایی و غریب بودن که در این لحظات به من چسبیده کمی خلاصی یابم! »
« حرف های تو مزه ی شعر و ادبیات می دهد. مگر این کاره ای؟ »
« تقریباً... اما پدرت یادگار این کوچه ها بود... از امروز با رفتنش این یادگار به گونه ای احساس متعلق بودن با او و خانواده اش را در خود می بینم. برای همین هم به اینجا کشانده شدم. »
شما می توانید با خرید کتاب از کافه نادری تا کافه فیروز از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
از کافه نادری تا کافه فیروز
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 232 |
سال چاپ: | 1399 |
قطع: | رقعی |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | خاطرات و زندگینامه |
ناشر: | مروارید |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | مهدی اخوان لنگرودی |
برند | مروارید |