کمی ایمان داشته باش
کتاب کمی ایمان داشته باش اثر میچ آلبوم با ترجمه احمد نیاز زاده توسط انتشارات قطره در 302 صفحه به چاپ رسیده است.
کتاب حاضر میچل دیوید آلبوم، نویسنده، روزنامه نگار، فیلمنامه نویس، نمایشنامه نویس و موسیقی دان آمریکایی است.آلبوم در نیوجرسی به دنیا آمد و پس از سپری کردن مدت کوتاهی در نیویورک، در اوکلین نیوجرسی دوران کودکی را سپری کرد. او عضو خانواده ای از طبقه ی متوسط اجتماع بود و نقش پدر و مادرش را در رسیدن به موفقیت های خود بسیار پررنگ می داند. آلبوم، در دوران جوانی سفرهای بسیار زیادی کرد و تجارب ارزشمندی کسب کرد. او در نیویورک به علاقه اش نسبت به روزنامه نگاری و نوشتن پی برد و درحالی که شب ها برای کسب درآمد در صنعت موسیقی کار می کرد، روزها را به نوشتن اختصاص داد و همین اتفاق، شروعی بر دوران حرفه ای نویسندگی او شد.
به ماجرای یک خاخام سالخورده میپردازد که از میچ آلبوم تقاضا میکند وظیفهی سخنرانی مراسم خاکسپاریاش را بر عهده بگیرد.
میچ آلبوم که خودش را لایق و شایسته انجام درخواست خاخام نمیداند، سعی میکند در مورد زندگی او بیشتر تحقیق کرده و با او بیشتر آشنا شود. در همین حین آلبوم با یک کشیش که اهل دیترویت است ملاقات میکند. کشیش در کلیسایی که نزدیک به ویرانی است برای فقیران تبلیغِ دین انجام میدهد.
زمانی که میچ آلبوم دنیاهای گوناگون این دو را مشاهده میکند، متوجه میشود که آنها چطور به شکلی مشابه، از ایمان کمک میگیرند تا برای ادامهی حیات از آن استفاده کنند. خاخام پیر که در اطراف شهر زندگی میکند، ایمان خود را جهت رو به رو شدن با مرگ به کار گرفته و کشیش نیز که جوانتر و شهرنشین است، به ایمانش تکیه کرده تا به کمک آن بتواند خود و کلیسایش را از نابودی نجات دهد.
با این که این کتاب به موضوع ایمان اشاره دارد، اما نویسنده نمیتواند ادعا کند که روایتگر یک داستان مذهبی است. همچنین این اثر راهنمایی برای داشتن یک سری اعتقادات خاص نیست. این داستان، روایتگر امید و امیدواری است و پیروان تمامی ادیان میتوانند چیزی مشترک در آن پیدا کنند.
قسمتی از متن کتاب:
بنابراین شروع به صحبتهای مختصری دربارهی آب و هوا و محلهی قدیمیمان کردم. مثل یک گردشگر در تمام خانه قدم میزدیم. قفسهها با کتاب و پروندههایی پوشیده شده بود. میز کارش پر بود از نامهها و یادداشتهایی که احتمالاً او مشغول پاسخ دادن یا ساماندهی یا همچین چیزی بود.
او گفت: «احساس میکنم که بخش بزرگی از زندگیم رو فراموش کردم. یه زندگی دیگه لازمه تا همهی اون خاطرات رو بازیابی کنم.» سپس خندید و گفت: «هوشمندانهس. خیلی هوشمندانهس.» خندهی پدر، احساس عجیبی را در من به وجود آورد، احساسی عجیب و غیرمحترمانه. او از نزدیک، همان مرد تیزهوش دوران نوجوانیام به نظر نمیرسید، مردی که از صندلی من، بزرگتر از هر چیز دیگری به چشم میآمد. اما اکنون، در این گوشه از زمین، او بسیار کوچک به نظر میرسید.
ضعیفتر از همیشه. او به سبب پیری، چند اینچ کوتاهتر شده بود. حالا گونههایش آویزان شده بود و در حالیکه لبخندش، همچنان سرشار از اطمینان بود و نگاهش مثل سابق، متفکرانه باریک میشد. اکنون مثل کسی که مواظب است تا زمین نخورد قدم برمیداشت. من بازو در بازوی او قدم برمیداشتم. میخواستم از او بپرسم: «چند وقته... » اما به جایش از او دربارهی آن پروندهها سوال کردم. او گفت: «اونها پر از داستان و ایده برای سخنرانی و موعظه هستن. من همیشه تکههایی از روزنامهها و مجلهها رو میبُرم و کنار هم قرار میدم.»
شما می توانید با خرید کتاب کمی ایمان داشته باش از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
کمی ایمان داشته باش
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 302 |
سال چاپ: | 1399 |
قطع: | رقعی |
مترجم: | احمد نیاز زاده |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | فلسفه |
ناشر: | قطره |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | میچ آلبوم |
برند | قطره |