جنگ های ارزی

وضعیت موجودی نا موجود
6 رای
برند دنیای اقتصاد
مترجم: حسین راهداری
ناشر: دنیای اقتصاد
نویسنده: جیمز ریکاردز
قیمت: 50,000 تومان
کتاب جنگ های ارزی
نویسنده: جیمز ریکاردز
مترجم: حسین راهداری
انتشارات: دنیای اقتصاد

جنگ های ارزی

 سقوط دلار مي تواند يا فقط فاجعه اي مربوط به خودش باشد، يا اينکه به عنوان بخشي از سقوط تمدن رخ دهد. سقوط دلار ممکن است راه بازگشتي از پول کاغذي باشد که زياده از حد چاپ شده است و يا مي تواند نشان دهنده فاصله ناچيز ما با نابودي و نيستي باشد. هيچ کدام از اينها اجتناب نا پذير نيستند و رخ دادن همه سناريوها نيز ممکن است.

هيچ گاه براي دور شدن از لبه پرتگاه اين سقوط فاجعه آميز دير نيست. «پيچيدگي» به عنوان دوست شروع مي شود و به عنوان دشمن خاتمه مي يابد. همين که پيچيدگي و ابعاد بزرگ سيستم به عنوان خطر ديده شدند، راه حل کاهش خطر، ترکيبي از کاهش اندازه سيستم، تقسيم آن به قطعات کوچک تر و ساده سازي است.

به همين دليل است که يک کشتي که محفظه داخلي آن چند قسمت شده باشد، کمتر از يک کشتي که محفظه داخلي اش يک تکه است، احتمال غرق شدن دارد. هر نجاري با اين شعار کار مي کند: «ابزار درست براي کار درست». اقتصاددانان نبايد کمتر از نجارها در انتخاب ابزارهاي درست براي کارهايشان باشند.

همانطور که در مورد بازارهاي سرمايه و ارز اعمال شده است، رويکرد درست در مورد بانک ها، خرد کردن بانک هاي بزرگ به چند بانک کوچک تر و محدود کردن فعاليت هاي آنها به سپرده پذيري، اعطاي وام هاي تجاري و مصرفي، تامين مالي کسب و کارها، ارائه خدمات پرداخت، اعتبارات اسنادي و تعدادي خدمات مفيد ديگر است.

خريد و فروش املاک، تعهد پذيره نويسي و معامله گري بايد در نظام بانکي ممنوع شده و به شرکت هاي سرمايه گذاري و کارگزاران مالي محدود شود. اين طرز تفکر که «بانک هاي بزرگي نياز است تا معاملات بزرگ را انجام دهند»، بي معني است. گروه هاي مالي حرفه اي دنيا دقيقا براي همين منظور ايجاد شده اند که اتفاقا در مديريت کردن ريسک نيز مهارت بيشتري دارند.

معاملات مشتقات مالي بايد فقط به بازار «معاملات استاندارد آتي» آن هم در قبال وثيقه هاي مطمئن و در کنار اتاق پاياپايي با سرمايه کافي محدود شود. مشتقات مالي، ريسک را بين افراد و شرکت هاي مختلف پخش نمي کنند بلکه آن را چندبرابر کرده و آن را در دست چند موجود که به ظاهر بزرگ تر از آن چيزي هستند که ورشکسته شوند، قرار مي دهند.

مشتقات مالي به مشتريان واقعي خدمت رساني نمي کنند. در حقيقت مشتقات مالي به بانک ها و کارگزاران خدمت مي رسانند که هزينه هاي زيادي بابت آنها مي گيرند و شرايط قراردادي آنها آنقدر پيچيده است که توسط مشتريانشان درک نمي شوند.

مدل هاي رياضي که براي مديريت ريسک مشتقات مالي به کار رفته اند، جواب نمي دهند و جواب هم نخواهند داد از آن جهت که روي خالص ريسک به جاي مقدار ناخالص آن تمرکز مي کنند.

استاندارد طلاي منعطفي بايد اتخاذ شود تا ترديدهاي مربوط به ريسک تورم، نرخ بهره و نرخ تبديل ارزها را کاهش دهد. کسب وکارها و سرمايه گذاران، آنگاه مي توانند ريسک پذيري بيشتري در سرمايه گذاري هاي خود نشان دهند که اطمينان بيشتري به اقتصاد داشته باشند.

بدون لحاظ کردن تورم، تورم منفي، تغييرات نرخ بهره و نرخ تبديل ارزها، به اندازه کافي تزلزل و ريسک در مسير کارآفريني و نوآوري وجود دارد. در چنددهه اي که آمريکا، طلارا در سيستم پولي کنار گذاشته است، اقتصاد آمريکا به اين شکلي که توسط فدرال رزرو اداره مي شود، به طور مداوم شاهد تشکيل حباب دارايي ها، سقوط ها، بحران ها، رونق ها و رکودها بوده است.

زمان آن فرارسيده است که نقش امور مالي کاهش داده شده و در مقابل نقش واقعي کسب وکارها برجسته شود. در اين راه، طلابه طور تاريخي بيشترين ثبات را در قيمت ها و ارزش دارايي ها ايجاد کرده و بنابراين بيشترين قدرت ديد را براي سرمايه گذاران فراهم مي کند.
    قانون تيلور، که نامش را از اقتصاددان وضع کننده آن يعني جان تيلور گرفته است، بايد سياست هاي پولي را هدايت کند.

اين قانون درحالي که موجد سادگي و شفافيت است، بازخوردهاي مثبت و تقويت کننده تورم واقعي را در معادلاتش به کار مي گيرد. مدل تيلور، مدل کاملي نيست اما به قول چرچيل «بهتر از همه چيزهاي بد ديگر است».

ترکيب قانون تيلور و استاندارد طلاي منعطف، کار بانکداري مرکزي را کاري کسل کننده مي کند. اين دقيقا نکته اصلي است. هر قدر که بشود نقش بانک مرکزي را کم کرد، اطمينان بيشتري براي کارآفرينان فراهم خواهد شد که منابع اصلي ايجاد کار و توليد ثروت در جامعه هستند. پيشنهادات ديگر براي از بين بردن اثر پيچيدگي در اقتصاد، شامل کاهش ماليات بر درآمد شرکت ها، ساده سازي ساختار ماليات افراد و کاهش مخارج دولت است.

مخالفت با دولتي که اندازه آن از هر زماني بزرگ تر شده است، مخالفتي ايدئولوژيک و عقيدتي نيست. فقط مخالفتي از سر دلسوزي است. مشخص است آن چيزي که کوچک تر است، امن تر است.

نقطه مشترک تمام پيشنهادات فوق اين است که تمامي آنها، سيستم مالي را کوچک يا ساده مي کنند و يا مثلادر مورد طلا، موانعي در برابر سقوط آن ايجاد مي کنند. منتقدان اين پيشنهادها ممکن است بگويند بسياري از اين پيشنهادات، نوعي عقبگرد به زماني است که نقش دولت، و ميزان پيچيدگي در نظام بانکي و سياست هاي پولي و مالي کمتر بود.

حق با اين افراد است و دقيقا نکته اصلي هم همين جاست. وقتي بازدهي پيچيدگي سيستم مالي، منفي شده است، عقبگرد از اين مسير کار درستي است زيرا باعث مي شود جامعه کارآتر و در برابر فجايع، مقاوم تر باشد. اگر سياست هاي اصلاحي به سرعت اتخاذ نشوند و اتفاقات از دايره کنترل خارج شوند، آن موقع از نيروي نظامي خواسته خواهد شد تا نظمي را که فدرال رزرو و خزانه داري آمريکا قادر به ايجاد آن نبوده اند، تامين کنند.

تهديداتي که در «مسابقه جنگ مالي» سال 2009 توسط پنتاگون به تصوير کشيده شده است، در حال به حقيقت پيوستن هستند. رابرت گيتس، وزير دفاع وقت آمريکا، وقتي که گزارش مسابقه جنگ مالي را خواند، گفت که اين «تجربه اي بود که چشم ها را باز مي کند» و «نشان دهنده نقص هايي در توانايي بخش هايي از بدنه دولت آمريکا براي مبادله اطلاعات است». گيتس از وزارت خزانه داري آمريکا نام نبرد اما تجربه من اين است که وزارت خزانه داري و فدرال رزرو بايد به ديگر بخش هاي امنيتي، نزديک تر شوند تا به آمريکا کمک کنند براي اتفاقات آتي آماده شود.
    کتابي که در مورد جنگ ارزي نوشته مي شود، لاجرم کتابي درباره دلار و سرنوشت آن خواهد بود. دلار با تمامي نقص ها و ضعف هايش، محور اصلي تمام سيستم جهاني ارزها، بازارهاي سرمايه، اوراق قرضه، مشتقات مالي و هر نوع سرمايه گذاري است. درحالي که طبق تعريف، همه پول ها نوعي «مخزن ارزش بودن» را نشان مي دهند، دلار وضعيت متفاوتي دارد. دلار مخزن ارزش اقتصادي ملتي است که ارزهايش به طور تاريخي استثنايي هستند.

کاهش جايگاه دلار بدون از بين بردن اين ارزش ها نمي تواند صورت بگيرد. اين کتاب سعي داشته است يک هشدار منصفانه از مخاطرات پيش روي دلار را ارائه کند و راهي براي بازگشتن از اين مسير پرخطر را نشان دهد. سقوط هاي مالي و اجتماعي به دفعات زياد اتفاق افتاده اند اما به سادگي ناديده گرفته شده يا فراموش شده اند.

ولي نه تاريخ فراموشکار است و نه سيستم هاي پيچيده از رفتاري که بايد انجام دهند، سر باز مي زنند. بازارهاي سرمايه و ارزها، سيستم هاي پيچيده اي هستند و در پايان سقوط خواهند کرد مگر اينکه مهار شوند، به قسمت هاي کوچک تري شکسته شده و اندازه شان کاهش يابد.

جنگ هاي ارزي در نهايت جنگي بر سر نقش و ارزش دلارند. با وجود اين، به دليل معرفي مشتقات مالي، اهرم مالي بالا، چاپ بي رويه پول و تضعيف طلا، دلار ماهيت تازه اي پيدا کرده است. حالازمان سابق نيست که دلار را نجات دهند و زمان براي نجات دلار در حال کوتاه شدن است.

جنگ های ارزی

ویژگی ها
مترجم: حسین راهداری
ناشر: دنیای اقتصاد
نویسنده: جیمز ریکاردز
برند دنیای اقتصاد

نظرات کاربران درباره جنگ های ارزی

نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد جنگ های ارزی نظر می دهد.

ارسال نظر درباره جنگ های ارزی

لطفا توجه داشته باشید که ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بر اساس سلیقه شما...

طراحی و اجرا: فروشگاه ساز سبدخرید