امیر حسین و چراغ جادو
همان طور که فکر میکرد و پلک هایش روی هم می افتاد صدایی شنید :
- امیر حسین ! بیداری ؟
چشم هایش را باز و سرش را بلند و به تخت میترا نگاه کرد و پرسید :
- میترا تو بودی صدایم زدی ؟
میترا با صدایی خواب آلوده جواب داد :
- نه ! داشت خوابم می برد .
امیر حسین چراغ را از روی سینه اش برداشت و آن را در بالش گذاشت و به پهلو دراز کشید .
- امیر حسین با توام ! صدایم را می شنوی ؟
این بار صدا کاملا واضح بود که از کنار گوشش می آمد . سرش را بلند کرد و چشم به در دوخت که بسته بود و بعد به میترا که سرش زیر ملافه بود .
پس چه کسی او را صدا می زد ؟
صدایی پسرانه که انگار سرش را گذاشته بود بیخ گوش او و می گفت :
- من این جا هستم امیر حسین ! توی چراغ .
امیر حسین و چراغ جادو
ویژگی ها | |
---|---|
ناشر: | کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان |
نویسنده: | ابراهیم حسنبیگی |
برند | کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان |
نظرات کاربران درباره امیر حسین و چراغ جادو
نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد امیر حسین و چراغ جادو نظر می دهد.