شهری که مردم آن با زانو راه می رفتند
کتاب:شهری که مردم آن با زانو راه می رفتند
نویسنده:محمد رضا سرشار
انتشارات:سوره مهر
*توضیحات کتاب:
شهری که مردم آن با زانو راه می رفتند \" ، ماجرای جهانگردی است که در مسیر سفر خود ، وارد شهری می شود که مردم آن روی زانو راه می روند و کارمی کنند.به محض ورود به شهر ، ماموران حاکم ، جهانگرد را به جرم اینکه قانون حاکم را زیر پا گذاشته و تمام قد در شهر راه رفته است ، دستگیر می کنند و به نزد حاکم می برند ، تا به مجازاتش - که معمولا مرگ است - برسد....
قسمتی از داستان:
چیزی نگذشته بود که دو سرباز زره پوش با کلاهخودهای نقابدار و نیزه های بلند در دست، سر رسیدند.
سربازان، که مثل مرد با زانو راه می رفتند، در زدند و داخل شدند و بی یک کلمه حرف، دستهای آن دو را بستند و آنها را با خود بردند.
از آن لحظه به بعد، جهانگرد هم مجبور شد با زانوهایش راه برود. بین راه، او توانست شهر را بهتر ببیند؛ درختهایی که سر آنها را زده بودن تا قدهایشان زیاد بلند نشود، و تنها از عرض رشد کرده بودند. مردان و زنانی که روی زانوهای خود در رفت و آمد یا خرید بودند. مغازه دارهایی که به زانو، پشت بساطشان ایستاده بودند و مشغول راه انداختن مشتریانشان بودند... عجیب این بود که سرعت مردم در کارها و رفت و آمدشان، نشان می داد که تقریبا به این وضع دشوار عادت کرده بودند.
شهری که مردم آن با زانو راه می رفتند
ویژگی ها | |
---|---|
ناشر: | سوره مهر |
نویسنده: | محمد رضا سرشار |
برند | سوره مهر |