بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن!
بعضی از کتاب ها رو نمیشه هیچ اسمی روشون گذاشت. مجموعه داستان، گزیده گویی، مجموعه طنز... اینها اسم هایی هستن که منتقدها بعد از خوندن کارهای نویسنده ها، روشون می ذارن. چون بالاخره باید به یه اسمی صداش کنند و اونها رو تو قفسه های ذهنی شون طبقه بندی کنند و هر وقت که خواستند راجع به یه چیزی حرف بزنند تو قفسه ها دنبالش بگردند، اصلاً آدمیزاد دائم حرف جمع می کنه تا حرف بزنه. ولی نویسنده ها به این چیزها فکر نمی کنند، اصلاً اسمش چه اهمیتی داره؟
کار کورت توخولسکی به نام «بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن» یکی از همین کتاب هاست. مجموعه یی از نوشته های طنز و پرمایه یی که با وجود حجم کمی که داره، اصلاً نمیشه این کتاب کوچیک رو یه باره خوند و کنار گذاشت. یا حتی یکی از داستان ها یا طنزهاش رو خوند و رفت سراغ بعدی.
هر بخش راجع به نکته یی یه، که به آدم واقعیت ها رو نشون می ده نه راه حل ( دونستن واقعیت ها مگه نصف راه حل نیست؟ اصلاً مگه میشه برای همه بشریت یه نسخه پیچید؟،) اون توی کتاب به ظاهر کوچیکش از خیلی چیز ها حرف می زنه، ولی نه خیلی زیاد. از جنگ گرفته تا حرفای جنین، فامیل، روابط و خیلی چیزهای دیگه. اون با لحن طنزش جوری درباره یه مساله در واقع بغرنج، حرف می زنه که انگار یه بچه داره راجع به اسباب بازی هاش حرف می زنه.
توخولسکی توی کارش هیچ راهکار یا راه حلی را پیش روی آدم نمی ذاره، فقط از واقعیت هایی که حالا تبدیل به یک نکته تلخ یا طنز شدن حرف می زنه. وقتی درباره آدمیزاد حرف می زنه می گه:
آدمیزاد دو تا پا داره و دو تا اعتقاد: یکی برای وقتی که حالش روبه راهه و یکی هم برای موقعی که حالش خرابه.
بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن!
ویژگی ها | |
---|---|
مترجم: | محمد حسین عضدانلو |
ناشر: | افراز |
نویسنده: | کورت توخولسکی |
برند | افراز |