سالتو
این رمان را کشتیگیر نوجوانی روایت میکند که در روند داستان وارد باند قاچاق موادمخدر میشود. سالتو، نام نوعی فن در کشتی است و به شخصیت اصلی داستان اشاره دارد. در توضیح پشت جلد کتاب آمده است: «دومین رمان مهدی افروزمنش فضایی مهیج و پرداستان دارد. او که نخستین رمانش یعنی تاول، جایزهی بهترین رمان سال جایزهی هفت اقلیم را از آن خود کرد، در دومین رمانش به قهرمانی پرداخته که از اعماق شهر و از حوالی میدان مشهور فلاح تهران برآمده است. قهرمان او کشتیگیری فرز و تکنیکی است که رمان سالتو براساس جهان او شکل میگیرد، کشتیگیری جسور که ناگهان بخت به او رو میکند و یک عشق کشتی ثروتمند تصمیم میگیرد از او حمایت کند. او مردی است مرموز و مشکوک که برای این مبارز قصههایی دارد و این نقطهای است که از آن به بعد فضای رمان حال وهوایی جنایی ـ معمایی پیدا میکند... افروزمنش با سالها تجربهی روزنامهنگاری بخش اجتماعی، توجه خاصی به انسان برآمده از تکههای تیرهی شهر دارد. او در این رمان آدمهای گوناگون این شهر را مقابل این قهرمان فرز و ازهمهجابیخبر قرار میدهد و ناچارش میکند دربارهی چیزهایی تصمیم بگیرد که بین مرگ و زندگی در نوساناند. سالتو با روحی قصهگو و رئالیستی تلاش میکند برای مخاطب غافلگیری بزرگی رقم بزند. پسری برآمده از جنوب شهر که حالا میخواهد سلطان باشد...» در بخشی از داستان میخوانیم: «مغزم پر از مورچه بود. مورچههای گاوی دمقرمز که بیهدف راه میرفتند و مغزم را به خارش میانداختند. نمیگذاشتند شبها بخوابم. خوابم میآمد و بوی مشمئزکنندهی زالو میشنیدم. تا چشم میبستم هم، سر عباس را روی تن یک زالو میدیدم. تصویری به وضوح لزجی بدن زالو. هزارهزار مورچه توی مغزم و زالوها جلو چشمم حرکت میکردند و حتا ذرهای جا برای تهسیگار نمانده بود. به نادر میگفتم میروم تمرین، اما نمیرفتم. چندباری هم که رفتم خودرم را به مصدومیت زدم و لباس پوشیدم و بریا خودم با گوشهی پوسیدهی تشک بازی کردم.»
سالتو
ناشر:
|
چشمه
|
نویسنده:
|
مهدی افروز منش
|
نظرات کاربران درباره سالتو
نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد سالتو نظر می دهد.