جنون هشیاری
«جنون هشیاری»، بحثی درباره اندیشه و هنر شارل بودلر، در میان آثار دیگر داریوش شایگان شاید، جایگاهی تکین داشته باشد. البته مفهوم فرهنگ بر تمام آثار این متفکر معاصر سایه انداخته است. او هیچگاه با ادبیات و هنر بیگانه نبوده، گواه این مدعا نیز جدا از ارجاعات دقیق و بسیار ادبی و هنری در آثارش، مقالات و مواضعی است که نسبت او را با ادبیات و هنر نشان میدهند. «جنون هشیاری» اما در پیوست و گسستی با دیگر آثار اوست و ازاینرو جایگاهی متفاوت دارد. خودش نیز معتقد است که «آدم از ادبیات بیشتر یاد میگیرد تا از فلسفه». داریوش شایگان حالا سراغ یکی از مهمترین شاعران معاصر، بنیانگذار مدرنیته و شعر مدرن رفته است. و با اینکه شخصیت چندپاره و متناقض بودلر از جوانی ذهن شایگان را درگیر کرده بود اما مفهوم «گسست»، کلیدواژهای است که داریوش شایگان را به نوشتن از بودلر ترغیب میکند، «بودلر هم گسست است هم انقلاب و آغاز». گسستی که مدرنیته و شعر مدرن را رقم زد. شایگان نیز بهنوعی دیگر با گسست یا «دوپارگی فرهنگی» مواجه است. او در کتابی با عنوان «نگاه شکسته یا اسکیزوفرنی فرهنگی» مفهوم گسست یا دوشقهگی را در متن فرهنگ و تفکر خود و همنسلانش پیگیری میکند. و از ایده «تعطیلات در تاریخ» میگوید: «هنگامی که به محتوای تاریخ نگاه میکنم میبینم که در غیاب من پدید آمده است. همچنانکه در تکوین این تاریخ شرکت نکردهام، مسئول پیامدهای آن نیز نیستم. همین اندازه میدانم که این جهانِ تازه منطق آهنینی دارد و ساختارش را بر من تحمیل میکند». شایگان از حفرهای معرفتی پرده برمیدارد، اینکه روشنفکران و متفکران ما دیگر توانِ گفتمانسازی یا تسخیر افکار مردم را ندارند. درست همانطور که در «آمیزش افقها» آمده است: «خسته و ازپاافتاده، به مصرفکردن ایدهها، اشیاء و روشهایی پرداختیم که هیچچیز از سازوکارشان نمیدانستیم. متوجه شدیم که در دنیایی تسخیرشده با نیروی تکنیک، دانستههای کهنه ما دیگر کارساز نیست، همچنانکه اندیشههایمان نیز رفتهرفته از کار میافتاد». اینها پیوستگی اثر اخیر شایگان با دیگر آثارش است. اما او با انتخاب «شارل بودلر» شاعرِ تناقضات، به دو اعتبار مخاطب را غافلگیر میکند. نخست آنکه در سنت فکری معاصر ما، کمتر اهل فلسفه با ادبیات مواجه شدهاند، آنهم در اندازه کتابی چنین مفصل و حاصل دقت و پیگیری سالیان. و دیگر اینکه علاقه وافر شایگان و برجستهکردن متفکرانی بهظاهر متفاوت با قالب فکری او در «جنون هشیاری»، ما را تا حدی با داریوش شایگانِ دیگری مواجه میکند. والتر بنیامین، نمونه مشخص این سنخ تفکر است. و البته شایگان در برخورد با انتقاد سارتر از بودلر نیز جانب باتای و بلانشو را میگیرد. بههرتقدیر او جدا از گشودگی همیشگیاش که در مواجهه با او تجربه میشود، در این کتاب نیز نشان میدهد متفکری گشوده است، که علاوه بر تسلط بر آرا و افکار متفکرانی از هر مسلک، توانِ شنیدن نقد را دارد، و از این منظر دوپارگی فرهنگی او بیشتر آشکار میشود. زیرا در این روزگار، برخوردهایی از ایندست، از سوی روشنفکران و نویسندگان ما چندان انتظار نمیرود. ناگفته نماند که دقت و موشکافی این متفکر همواره در تألیفات محققانهاش کمنظیر است و این را از انبوه ارجاعات و پانوشتهای بجای همین یک کتاب نیز، میتوان درک کرد.
جنون هشیاری
مترجم:
|
داریوش شایگان
|
ناشر:
|
چاپ و نشر نظر
|
نویسنده:
|
شارل بودلر
|
نظرات کاربران درباره جنون هشیاری
نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد جنون هشیاری نظر می دهد.
ارسال نظر درباره جنون هشیاری