موزه ی معصومیت
کتاب موزه ی معصومیت اثر اورهان پاموک با ترجمه مریم طباطبائیها توسط انتشارات پوینده در 506 صفحه به چاپ رسیده است.
فرید اورهان پاموک، زاده ی ۷ ژوئن ۱۹۵۲، که در ایران به اورهان پاموک معروف شده است، نویسنده و رمان نویس اهل کشور ترکیه و برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال ۲۰۰۶ است. او نخستین ترک تباری است که این جایزه را دریافت کرده است.اورهان پاموک در خانواده ای پر فرزند و مرفه در محله ی نیشان تاشی استانبول متولد شد. اولین رمانش آقای جودت و پسران را که حکایت خانواده ای متمول و پرتعداد است، در سال ۱۹۸۲ نوشت که جوایز ملی ارهان کمال و کتاب سال را برایش به ارمغان آورد. پاموک بعد از انتشار رمان قلعه ی سفید، کرسی تدریس ادبیات داستانی را در دانشگاه کلمبیا پذیرفت و به همراه همسرش از ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۸ مقیم نیویورک شد.اوج شهرت پاموک زمانی بود که رمان نام من سرخ را در سال ۱۹۹۸ منتشر کرد و انبوهی از جوایز ادبی در کشورهای مختلف را برایش به ارمغان آورد. سال ۲۰۰۲ رمان برف را منتشر کرد که خودش آن را نخستین و آخرین رمان سیاسی در کارنامه کاری اش خواند.
رﻣﺎن ﻣﻮزه ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﺖ، ﺷﺎﯾﺪ واﻗﻌﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ در ﺗﻤﺎم ﻋﻤﺮﺗﺎن ﺧﻮاﻫﯿﺪ ﺧﻮاﻧﺪ. اورﻫﺎن ﭘﺎﻣﻮك، ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ﺗﺮك، ﭼﻨﺎن داﺳﺘﺎن واﻗﻌﯽ ﻋﺸﻖ و ﻧﺎﮐﺎﻣﯽ ﮐﻤﺎل ﺑﺎﺳﻤﺎﭼﯽ و ﻓﻮزون (افسون) را زﯾﺒﺎ ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮان روزﻫﺎ از ﻟﻄﺎﻓﺖ و ﻇﺮاﻓﺖ ﺟﻤﻼت اﯾﻦ ﮐﺘﺎب ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺖ.
خلاصه داستان:
اﯾﻦ داﺳﺘﺎن از زﺑﺎن ﮐﻤﺎل، ﻓﺮزﻧﺪ ﺳﯽ ﺳﺎﻟﻪی ﺧﺎﻧﺪان ﺑﺎ اﺻﻞ و ﻧﺴﺐ ﺑﺎﺳﻤﺎﭼﯽ رواﯾﺖ ﻣﯽﺷﻮد. کمال در ابتدای رمان با دختری اشراف زاده به نام سیبل نامزد کرده است. کتاب قصهی ﮐﻤﺎل را در ﻓﺮاز و ﻧﺸﯿﺐ ﻫﺎي رواﺑﻂ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ و ﻋﺎﻃﻔﯽاش دﻧﺒﺎل ﻣﯽکند.
ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻣﻼﻗﺎت اورﻫﺎن ﭘﺎﻣﻮك و ﮐﻤﺎل ﺑﺎﺳﻤﺎﭼﯽ در ﮐﺎﻓﻪاي واﻗﻊ در ﻣﺤﻠﻪ ﺑﯿﻮﮔﻠﻮ، اﺳﺘﺎﻧﺒﻮل اﺗﻔﺎق ﻣﯽاﻓﺘﺎد، ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﻤﺎل ﺑﺮاي ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎر ﺷﺮح زﻧﺪﮔﯽاش را ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺧﻼﺻﻪ ﺑﺮاي ﭘﺎﻣﻮك ﺑﺎزﮔﻮ ﻣﯽﮐﻨﺪ. اﻣﺎ دوﺳﺘﯽ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه و ﺷﺨﺼﯿﺖ اﺻﻠﯽ داﺳﺘﺎن زﻣﺎﻧﯽ ﻣﺤﮑﻢ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ ﭘﺎﻣﻮك ﻣﺼﻤﻢ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ اﯾﻦ اﺛﺮ ﻣﯽشود، ﻃﻮري ﮐﻪ پاموک عصرهای زیادی را ﮐﻨﺎر ﺗﺨﺖ ﮐﻤﺎل ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻣﯽﭘﺮداﺧﺖ.
قسمتی از متن کتاب:
خیلی جاها را برای خودم خط قرمز کشیده بودم. جاده تشویقی، مغازه علاالدین، بوتیک شانزلیزه، آپارتمان مرحمت و خیلی جاهای دیگر برایم حکم زندان داشت. تمام خیابانهایی که به خیابان محل زندگی افسون نزدیک میشد، برایم ممنوع بود، مثل همان جداهای که بعدها نام جلال سالک به خود گرفت. از بعضی از خیابانها تقریبا با حالت دو میگذشتم و عبور میکردم. فضای خانه و حتی پنجرهای که رو به مسجد تشویقیه باز میشد هم برایم عذابآور بود.
خیابانهای دیگر را که در آنها خاطرهای نداشتم باید با دقت طی میکردم. همان مسیری که هر روز برای ملاقات او از شرکت تا آپارتمان مرحمت طی میکردم و آن مسیری که افسون از بوتیک شانزلیزه به سمت خانه میرفت هم جزو همان جاهایی بودند که با توجه به سفید بودن وضعیتش مرا در خود فرو میبرد.
میتوانستک در آن جادهها قدم بگذارم اما باید دقت میکردم. درست است که با افسون رابطهی کوتاه مدتی داشتم، اما خیلی جاها که در کودکیمان در آنها خاطره داشتیم هم مرا از درون ویران میکرد؛ مثلا همان عید قربانی را که باهم گذرانده بودیم و یا حتی همان مراسم تشیع جنازهای که او را از دور دیده بودم. سعی میکردم اصلا به فضاهای ممنوعه حتی نگاه هم نکنم. باورم بر این بود که بیحالی و غم حاصل از نبود افسون، تنها با رعایت کردن همین مسائل بهبود پیدا خواهد کرد.
شما می توانید با خرید کتاب موزه ی معصومیت از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.
تلفن: 66403535-021
موزه ی معصومیت
ویژگی ها | |
---|---|
تعداد صفحه: | 506 |
سال چاپ: | 1399 |
قطع: | رقعی |
مترجم: | مریم طباطبائیها |
مناسب برای: | بزرگسالان |
موضوع: | رمان خارجی |
ناشر: | پوینده |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده: | اورهان پاموک |
برند | پوینده |