خاطرات اردی بهشت
در بخشی از این داستان میخوانیم: «تازه وقتی آمدم توی پیاده رو، یادم افتاد ماشین نداشتم. پیاده آمده بودم. این وقت روز توی این شلوغی، فکر کرده بودم حوصلهاش را ندارم با ماشین. اما به نوشین گفته بودم میخواهی برسونمت؟ با چی؟ رفتم آن طرف خیابان و سوار تاکسی شدم. نوشین حق داشت. هرچی که میگفت درست میگفت. ما مردها هم از دم حُقّهباز بودیم. یکی از یکی حُقّهبازتر.
اون از شوهره و این هم از خودِ من. مادره هم حقهباز بود، اما نه به اندازه ما دو نفر. هم حقهباز و هم ناشی. مثل بچهها دنبال یک بهانهای گشته بودم. چه خوب بود که از همان اوّلِ اوّل، بدون هیچ واسطهای، حرف آخرم را به او میزدم و جواب خودم را میگرفتم و این همه وقت تلف نمیشد.»
«خاطرات اردیبهشت» به تالیف جعفر مدرس صادقی از سوی نشر مرکز منتشر شده است.
خاطرات اردی بهشت
ویژگی ها | |
---|---|
ناشر: | نشر مرکز |
نویسنده: | جعفر مدرس صادقی |
برند | نشر مرکز |
نظرات کاربران درباره خاطرات اردی بهشت
نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد خاطرات اردی بهشت نظر می دهد.