ملودی شهر بارانی

وضعیت موجودی نا موجود
1 رای
تعداد صفحه: 120
سال چاپ: 1399
قطع: رقعی
مناسب برای: بزرگسالان
موضوع: نمایشنامه
ناشر: قطره
نوع جلد: شومیز
نویسنده: اکبر رادی
قیمت قبلی: 22,000 تومان
قیمت: 19,800 تومان

ملودی شهر بارانی

کتاب ملودی شهر بارانی اثر اکبر رادی توسط انتشارات قطره در 120 صفحه به چاپ رسیده است.

اکبر رادی نویسنده این اثر، در شهر رشت به دنیا آمده و در سن 10 سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرده است. او که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره رها کرد و پس از طی دوره تربیت معلم، شغل معلمی را در پیش گرفت. رادی اکنون جزو یکی از برترین و درخشان‌ترین نمایشنامه نویسان ایران به شمار می‌آید. او در به وجود آمدن تئاتر متفکرانه و هویت‌مند پیشتاز بوده و همچنان به عنوان یک درام‌نویس بزرگ معاصر به حساب می‌آید.

نوشته‌های اکبر رادی را بیشتر به رئالیسم انتقادی نسبت می‌دهند. چندین نمایشنامه از او به زبان انگلیسی ترجمه شده‌ است. زبان در نوشته‌هایش اصالت خاصی دارد و گاهی بی‌رحمانه و خودآگاه، بر روی حوزه‌های دیگر اثر نیز غلبه می‌کند. کاربرد زبان در نمایشنامه‌های وی مختلف است و به زمان و اقلیم و رده اجتماعی خاصی محدود نمی‌شود؛ از جرّاح تا مقنّی، از روشنفکر تا کشاورز، از معلم تا بازاری، از لمپن تا روان‌شناس، از زبان متکلّف دربار ناصری تا زبان کف خیابان؛ سرشار از کنایه و استعاره و تمثیل و متل.

قسمتی از متن کتاب:

سینا: من بالاخره باید یه روزی فوتبال برزیلو زنده تماشا کنم. اعجوبه ها توپ نمی زنن که، تو میدون باله می رقصن. ( کاتالوگ را ورق می زند. )

شمس الملوک: ( روی دست دیلمی آب می ریزد. ) من می دونم شما چرا شام نخوردین عبدالحسین خان.

سینا: ساسان نوشته اروپا اصلاً شام نمی خورن.

شمس الملوک: ولی به جای شام غصه هم نمی خورن سینا.

دیلمی: من غصه نمی خورم شمسی جان؛ فقط از حرکت این رمضان پدرسوخته متحیرم. دوازده سال نمک منو خورد و یه همچه موقعی بدجوری مارو قال گذاشت و رفت. ( دست و دور دهانش را با حوله خشک می کند. ) وگرنه تو امشب چرا باید میز بچینی؟

شمس الملوک: من که شکایتی نکردم عبدالحسین خان.

دیلمی: ( بلند می شود و طرف مبل می آید. ) اون هفته یه دختره کره ای رو آوردن حجره. ماهی هفت تومن می خواست و زیرناخون شم یک من کثافت بود. ( می نشیند. ) بعد هم دیدم خونه پسردار ابدا صلاح نیس.

شمس الملوک: من نه کلفت می خوام نه خارجی؛ اگه یه آدمی مثل رمضان از دهات می آوردین...

سینا: دیگه از دهاتی جماعت توقع نداشته باشین مامان؛ این روزها موندشون خیلی بالاس.

دیلمی: سیامک، اون تلویزیونو روشن کن ببینم. منظورم اینه که با همه مشکلاتی که دارم، به فکر تو هم هستم شمسی جان.

شمس الملوک: امشب برای شما یه قوری چای مخصوص دم کرده م.

شما می توانید با خرید کتاب ملودی شهر بارانی از بانک کتاب یکتامهر در سریعترین زمان ممکن آن را درب منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.

تلفن:                                                                                      66403535-021

ملودی شهر بارانی

ویژگی ها
تعداد صفحه: 120
سال چاپ: 1399
قطع: رقعی
مناسب برای: بزرگسالان
موضوع: نمایشنامه
ناشر: قطره
نوع جلد: شومیز
نویسنده: اکبر رادی

نظرات کاربران درباره ملودی شهر بارانی

نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد ملودی شهر بارانی نظر می دهد.

ارسال نظر درباره ملودی شهر بارانی

لطفا توجه داشته باشید که ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
طراحی و اجرا: فروشگاه ساز سبدخرید