سکته ملیح

سکته ملیح

مجموعه شعر «سکته ملیح» سروده سعید بیابانکی توسط انتشارات شهرستان ادب چاپ و به بیست و هفتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران رسید.

سعید بیابانکی در عرصه شعر همواره از تکرار گریزان بوده و در قالب‌های مختلف و حوزه‌های مختلفی چون طنز، نقد ، آئینی، عاشقانه، دفاع مقدس، و... آثار قابل توجهی روانه بازار کتاب کرده که هریک مخاطبان خاص خود را دارد.

«سکته ملیح» سومین مجموعه طنز بیابانکی است که به تازگی در نمایشگاه کتاب عرضه شده است و در همین زمان کوتاه با استقبال خوب مخاطبان روبرو شده است.

پبش‌تر از بیابانکی دو اثر در حوزه طنز منتشر شده بود که اولین مجموعه طنز او با نام «هی شعر تر انگیزد» توسط نشر سپیده باوران چاپ و منتشر شد که با بیش از 2000 نسخه، در نمایشگاه 2 سال پیش به پایان رسید که اخیرا تجدید چاپ شده است؛ همچنین دومین اثر بیابانکی در حوزه طنز، نثری با عنوان «ضد حالات» بود که توسط انتشارات مروارید منتشر شد که درحال حاضر چاپ دوم آن رو به پایان است.

سعید بیابانکی درباره این کتاب به خبرنگار ما گفت: کتاب «سکته ملیح» در بین آثار طنز من دارای زبان، فضا و سبک و سیاق خاصی است که این اثر را از دو اثر گذشته متمایز می‌کند، بطوریکه شاید در آثار قبلی ردپایی از دیگران نیز به چشم می‌خورد، ولی در این اثر زبان و فضا به گونه‌ای است که کسانی که با من و آثار من در حوزه‌های دیگر آشنا هستند، با خواندن این اثر متوجه می‌شوند که این اثر سروده بیابانکی است و از این لحاظ این اثر داری امضاء است.

بیابانکی ادامه داد: این کتاب دارای دوبخش شعرهای بلند و کوتاه است که شعرهای بلند با نام «ترقه‌ها» و شعرهای کوتاه بانام «جرقه‌ها» در این کتاب آمده است و در مجموع 50 شعر را شامل می‌شود. این کتاب دارای مضانین سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مباحث اخلاقی است که از این لحاظ اثری متنوع است و دایره وسیعی از مخاطبان را شامل می‌شود.

در ادامه شعر «سکته ملیح» را که نام این کتاب نیز از آن گرفته شده، می‌خوانید:
شاعری از شدت شیرین زبانی سکته کرد
تاجری در حجره از شوق گرانی سکته کرد

او که بردندش سر شب، شاعری مشهور بود
نصف شب گفتند: بیمار روانی سکته کرد

فیلم را قیچی به دستان از سر و از ته زدند
دختری بدبخت با کفش کتانی سکته کرد

دید آمار فروش سی دی «عصار» را
ناگهان بانگی برآمد «اصفهانی» سکته کرد

شعر نافهمان برایش بس که سوت و کف زدند
شاعر بیچاره در اوج جوانی سکته کرد

پنج ساعت شعرهای دیگران را گوش داد
دلبر ما، صاف، وقت شعرخوانی سکته کرد

در میادین جهان بس که مادر مرده باخت
تا به او دادند جام قهرمانی سکته کرد

خطِ اول – دومِ این جام را بیچاره خورد
چون مهاجم بود، در خط میانی سکته کرد

بیست سالی انجمن رفت او، ولی شاعر نشد
تا به او گفتند «مولانای ثانی» سکته کرد

گیر یک امضای کوچک بود استخدام من
نوبتم بود و رئیس بایگانی سکته کرد

بعد مرگم کاش بنویسند با فونت درشت:
شاعری از شدت شیرین زبانی سکته کرد.