برادرم رمضان

وضعیت موجودی موجود
0 رای
برند آگه
ناشر: آگه
نویسنده: تينا محمدحسيني
قیمت: 5,000 تومان
کتاب برادرم رمضان
نویسنده: تينا محمدحسيني
انتشارات: آگه

برادرم رمضان

این مجموعه از یازده داستان کوتاه به نام های ،بولانی های شکم پر/وسط پیاده رو/برادرم رمضان /هلی کوپتر /کشف بزرگ /فقط هشت هفته /مکان طبیعی /داستان بدون موضوع /پخت اول / هر جا که می روی تنها نباشی /و شاید یادش نمی افتاد تشکیل شده است.
داستان ها پیچیدگی خاصی ندارند ،ساده روایت می کنند ، آرام پیش می روند و هر کدام بیانگر حال و هوای شخصیت در موقعیتی متفاوت هستند.نویسنده در این مجموعه به زنان و دختران جوان افغان پرداخته و نگاهی طبیعی دارد به بعد انسانی آنها.او بدون حساسیت و به دور از کلیشه ی جنگ ،به خواست های درونی این جمعیت گریزان از سنت تلنگری زده است و در داستان هایش ،سرخوردگی ناشی از عشق ،اندوه از دست دادن عزیزان ،خیانت در ازدواج ،و رابطه های بی سرانجام و.........را کاویده است.با هم نگاهی خواهیم داشت به دو داستان از این مجموعه.
برادرم رمضان .
داستان روایتگر زندگی خانواده ای افغانی در ایران است.آدم هایی که جا عوض کرده اند اما هنوز به ریشه در خاک خود دارند،خاکی که با آن ها مهربان نیست! رمضان جوان برگشته به افغانستان ،او سفر کرده به این امید که در صفر پخته شود.کوچکترین خواهر ش قصد ازدواج دارد و این رمضان است که باید در غیاب پدر کمر او را ببندد و به دست داماد بسپارد.جنگ، آوارگی و مهاجرت هیچ کدام نتوانسته اند سنت های قدیمی را نابود کنند.کوچکترین دخترکه به جستجوی رمضان برمی آید ،خبر مرگ او را از دوستش می شنود:
  _کمی پول همراه برادرت بود .کتکش زدند ،آن قدر که دیگر نفس نمی کشید.من از مرز رد شدم و او همان جا ماند.
سفر رفتن و پخته شدن برای رمضان گران تمام شده است ،به قیمت جانش .ولی خواهر کوچکتر این موضوع را به کسی نمی گوید،چه یک برادر گمشده از یک برادر مرده بهتر است !
نویسنده در این کتاب سعی کرده به فرم خاصی از زبان برسد که در داستان برادرم رمضان بیشتر مشهود است.استفاده از افعال در اواسط جمله باعث شده خوانش متن گاهی با دست انداز مواجه شود .به این سطور توجه کنید:
تشنه ام شده بود وقتی رسیدم طبقه ی دوم و آن خواهرم که دو سال از من بزرگتر است در را باز کرد. آیفون را بچه اش جواب داده بود .سینی را می گذارد روی فرش با یک لیوان شربت،نزدیک من.گم می شود گلهای قالی زیر سینی.می گوید :لباس هایت را عوض کن.

دستان بولانی های شکم پر با این پاراگراف آغاز می شود:
به نازگل نگفتی آمدنی نبودی این جا غذا درست کنی اگر یک ساعت قبل خالدبعد از مدتها زنگ نزده بود و نگفته بود خوش دارد تورا ببیند.

این جملات که که بیشتر با افعال منفی به سر انجام می رسد در کلیت داستان بر موقعیت زن در جامعه ی خودش دلالتمند است .زنی که نمی تواند از دلبستگی اش حرف بزند ،نمی تواند محبوب را برای همیشه داشته باشد ،نمی تواند به خواستگار موجود نه بگویدو نمی تواند به تعهد پس از ازدواج پایبند بماند.او زنی است اسیر چنبره ی محدودیت های اجتماع و فرهنگ خود که عاشق شده است.
داستان یادآور عشق نوجوانی دختری است به پسری به نام خالد.دختری که ازدواج کرده و حالا زندگی مستقلی دارد ولی دلبستگی دیرین همچنان در او باقی است.به نظر می رسد این علاقه در وجود دختر تعریف شده و واقعی است اما خالد بیشتر به عنوان سرگرمی به آن می نگرد ،چه آن جا که دختر از خواستگار خود با او حرف می زند ،خیال می کند خالد بگوید تو زن منی.....
اما ماند، شانه هایش را انداخته بود بالا و گفته بود:
  _خودت می دانی.
دختر با فرهاد،خواستگاری که در داستان زیاد به او پرداخته نمی شود (که البته مهم هم نیست)ازدواج می کند.نظر بر این است که اقتضائات برای یک دختر در جامعه ی بسته معلوم شود. دختری که از سوی مرد انتخاب می شود به زنی یا معشوقگی و دلش در بستر این انتخاب کاویده نمی شود.دختری که قادر است از محبوبی که او را جا گداشته باردار شود و همچنان عاشق بماند!
آخر داستان جایی که خالد تماس می گیرد تا بگوید نمی آید ،لحظه ی بلوغ فکری و تشرف زن است و دلیل آن عدم دلتنگی برای عیسی،کودکی که بسیار به خالد شبیه است ،می باشد.زن کودکانه خیال می کرده هر چیز را در هر زمان می تواند داشته باشد و زمانی که نازگل می گوید دو تای آخرش مال توست،برایش روشن می شود که سهم او از قبل انتخاب و تعیین شده است

برادرم رمضان

ویژگی ها
ناشر: آگه
نویسنده: تينا محمدحسيني
برند آگه

نظرات کاربران درباره برادرم رمضان

نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد برادرم رمضان نظر می دهد.

ارسال نظر درباره برادرم رمضان

لطفا توجه داشته باشید که ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
طراحی و اجرا: فروشگاه ساز سبدخرید