یادداشت های روزهای تنهایی
دختری زیبا و لاغر بود؛ رنگ پوستش به رنگ نان و چشمانش مانند دو دانه بادام سبز... موهایش سیاه و بلند، که تا کمرش میرسید. بوی شرق از او میتراوید. میتوانست بولیویایی و یا فیلیپینی باشد. لباسش، نشان دهنده ذوق و سلیقه موقر. ژاکت کتان سفید، بلوز ابریشم با رنگهای بسیار شفاف و گلدار. شلوار از جنس کتان و کفشی با خطهای طویل و رنگ گلهای بوگامبیلیا. هنگامی که او را در صف بالا رفتن به هواپیمای نیویورک در فرودگاه شارل دوگل در پاریس دیدم، فکر کردم: «این زیباترین زنی است که در همه عمرم دیدهام». به او راه دادم و به شماره صندلیام بر روی بلیط خیره ماندم. وقتی که به صندلی تخصیص داده شدهام رسیدم، او را در صندلی کنار خود دیدم. با نفسهای بریده از خودم پرسیدم: «در این اتفاق، کدام یک از ما بدبختتر است؟!».
یادداشت های روزهای تنهایی
ویژگی ها | |
---|---|
مترجم: | محمد رضا راه ور |
ناشر: | آریابان |
نویسنده: | گابریل گارسیامارکز |
برند |
|
نظرات کاربران درباره یادداشت های روزهای تنهایی
نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد یادداشت های روزهای تنهایی نظر می دهد.